قطعنامه پيشنهادي

در باره انقلاب و وظايف کمونيستها

 

پيشنهاد دهندگان: آذر مدرسي، خالد حاج محمدي، بهرام مدرسي، محمود قزويني

اين قطعنامه براي قرار گرفتن در ليست دستور پيشنهادي به کنگره احتياج به  ٣ نماينده حمايت کننده از طرح آن دارد. لطفا پيشنهاد دهندگان در اين مورد اقدام کنند.

 

مقدمه:

حزب کمونيست کارگري – حکمتيست براي سازماندهى انقلاب کمونيستى،  تبديل طبقه کارگر به يک نيروى قدرتمند اجتماعى و سياسى، استقرار حکومت کارگرى يعنى جمهورى سوسياليستى و تحقق برنامه "يک دنياى بهتر" مبارزه ميکند.

تحقق اين استراتژي درگرو سرنگوني جمهوري اسلامي و تبديل اين سرنگوني به سکوي پرشي براي به قدرت رسيدن طبقه کارگر و استقرار جمهوري سوسياليستي است.

در شرايط سياسي امروز ايران  و با وجود حاکميت جمهوري اسلامي متحقق کردن اين استراتژي ويژگي هايي بخود ميگيرند.

 

الف: اوضاع سياسي و صف بندي نيروهاي سياسي

 

١- بحران اقتصادي و سياسي جمهوري اسلامي، تناقض بنيادي آن با مردم در همه ابعاد زندگي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي، نامتعارف بودن اين رژيم براي سرمايه جهاني از بنيادي ترين خصوصيات اين رژيم است. اين بحران بحراني هويتي است که فقط با سرنگوني جمهوري اسلامي قابل حل است.

 

 

٢- تلاش براي تعديل رژيم، اصلاح در چارچوب جمهوري اسلامي و جايگزيني آن بدون سرنگوني با شکست دو خرداد در ابعاد اجتماعي شکست خورد. با شکست جنبش اصلاحات جامعه يک فاز سياسي را پشت سر گذاشت و راهي جز سرنگوني رژيم اسلامي در مقابل مردم  باقي نماند. در اين دوره است که سرنگوني طلبي به بستراصلي اعتراض عليه جمهوري اسلامي تبديل شده. بطوري که بخشي از اپوزيسيون دروني رژيم و اپوزيسيون اصلاح طلب هم به صف جنبش سرنگوني پيوست.

 

- با شکست دو خرداد و يکدست شده رژيم امروز ديگر جمهوري اسلامي بعنوان چکيده ارتجاع فشرده اسلامي در مقابل مردم قرار گرفته است.  

 

- حاکميت ارتجاع فشرده، تناقض بينادي رژيم با آزادي، سعادت، خوشبختي و آسايش مردم در کنار بحران اقتصادي رژيم و ناتواني آن از حل اين بحران و مشکل معيشت و خطر فلاکت جمهوري اسلامي را در مقابل خطر انفجارات عظيم اجتماعي بر سر مسئله معيشت قرار داده است.

 

٣- امروز بيش از هر زماني در سطح جامعه روشن شده است که انقلاب "همه باهم" در ايران محال است. رقابت و کشمکش اصلي ميان چپ و راست جامعه بر سر نوع  وچگونگي سرنگوني جمهوري اسلامي است. به اين معني کشمکش سياسي در جامعه تبديل به کشمکش ميان چپ و راست براي رهبري جنبش سرنگوني شده است.  

 

- دو راه براي سرنگوني جمهوري اسلامي در مقابل جامعه قرار گرفته است. آلترناتيو راست سرنگوني رژيم بدون دخالت مردم، از طريق دخالت سياسي و نظامي غرب و امريکا و يا عراقيزه کردن ايران تحت عنوان فدراليسم قومي در تقابل با آلترناتيو چپ يعني انقلابي مردمي براي سرنگوني و نابودي راديکال، کامل و بنيادي جمهوري اسلامي قرار گرفته است.

 

٤- حزب حکمتيست بعنوان يکى از نيروهاى سياسى دخيل در روند تحولات سياسى در جامعه براي تضمين سرنگوني راديکال و انقلابي رژيم توسط مردم و پيشگيري از متحقق شدن سناريوي سياه در جامعه استرتژي و سياستهاي زير را در دستور خود قرار ميدهد.

ب: ارکان وظايف حزب حکمتيست

١- ايجاد يک صف نيرومند و ميليتانت و انقلابي براي آزادي و برابري در مقابل جمهوري اسلامي.

٢- پيروزي جنبش سرنگوني از نظر ما متحقق شدن منشور سرنگوني حزب حکمتيست است. منشور سرنگوني مانيفست اين جنبش است. با اجراي مفاد منشور سرنگوني، آزادي، امنيت اقتصادي و اجتماعي براي وسيعترين دخالت مردم در تعيين نظام حکومتي فراهم مي آيد و طبقه کارگر و کمونيستها در قدرتمندترين شرايط براي تحقق انقلاب سوسياليستي قرار ميگيرند.

٣- در مقابل خطر سناريوي سياه و عراقيزه کردن جامعه ايران، براي کوتاه کردن دست باندهاي قومي و مذهبي از زندگي مردم و دفاع از امنيت مردم حزب حکمتيست تشکيل گارد آزادي را در دستور کار خود قرار داده است. سازمان دادن کنترل محلات و تشكيل واحد هاي گارد آزادي تنها امکان جلوگيري از تعرض اپوزيسيون مسلح و دارودسته هاي قومي و مذهبي به مردم و تشکلهاي توده اي است.

٤- تلاش براي ايجاد تشكل هاي کارگري و  توده اي بعنوان ظرف اتحاد و  ابراز وجود توده هاي مردم در ابعاد اجتماعي،  جهت کسب خواستهاي خود و تامين زندگي قبل تحملتر. ما براي ايجاد و تقويت تشکل هاي توده اي در ميان کارگران، زنان، جوانان، دانشجويان و اقشار مختلف مردم در دفاع از آزادي و رفاه و تامين خواستهاي انساني آنها تلاش خواهيم کرد.

٥-  شكل دادن به صف مبارزه اجتماعي مستقل مردم و امكان مقابله مستقل آنها عليه تعرضات احتمالي نظامي  دولت آمريكا و متحدينش به زندگي مردم.

٦- کمونيسم در کردستان بيش از هر جاي ديگري سنت اجتماعي و نفوذ توده اي قوي و رهبر توده اي و اجتماعي خود را دارد. کمونيسم به بخشي از تاريخ اين جامعه به عنوان سمبل آزادي و برابري انسانها گره خورده است  كمونيسمي كه امروز مستقلا به حكمتيست ها وصل است. تبديل كردستان به دروازه قدرت كمونيست ها براي كل ايران.

٧- سازمان دادن يك مبارزه اي اجتماعي عليه فقر و فلاکت و كمك به عرض اندام جنبش كارگري بعنوان يک جنبش اعتراض اجتماعي با تشکل و رهبران شناخته شده خود در سطح جامعه.

تلاش براي تامين يک سياست و رهبري راديکال، تامين رهبري اين مبارزات توسط رهبران کمونيست و زير پرچم جنبش انقلابي طبقه کارگر نه تنها در مقابل جمهوري اسلامي، بلکه در تمايز با تمام بازيگران قومي، مذهبي و سياسي سناريو سياه.

٨- تامين هژموني فکري حكمتيسم در چپ و جامعه، دفاع از مارکسيسم و حكمتيسم و متمايز کردن مجدد کمونيسم در مقابل ناسيوناليسم چپ. تبديل حكمتيسم به بستر اصلي كمونيسم انقلابي و راديكال.

حزب حکمتيست بايد شرايطي را فراهم آورد که هر کس در ايران ميخواهد نقش رهبري کمونيستي را ايفا کند خود را مجددا با کمونيسم ما٬ کمونيسم مارکس تداعي کند و خودش را نيازمند پيوستن به ما و به اين حزب ببيند.

٩- با توجه به اوضاع سياسى خطير امروز در ايران بدون تبديل شدن حزب به يک حزب سياسي و رهبر مردم، بدون تامين رهبري اجتماعي و توده اي کمونيستي، بدون داشتن ساختمان محكم حزبي  با بالاترين درجه از اتحاد، انسجام، انضباط و استانداردهاي فعاليت حزبي در همه سطوح و بالاخره بدون داشتن يک رهبري سياسي با تحرک سريع و به موقع جهت دخالت مستقيم در روند اوضاع سياسي ايفاي اين نقش تاريخي ممکن نيست.

 حزب حکمتيست بايد در مصافهاي آتي جامعه، تامين هژموني چپ بر جنبش سرنگوني و براي کسب قدرت سياسي بعنوان رهبر انقلاب مردم ابراز وجود کند و پا به ميدان بگذارد.

١٠- کنگره اول حزب حکمتيست عميقا معتقد است عليرغم همه دشواري و موانع  وظيفه سنگيني که امروز بر سر راه حزب ما و جنبش کمونيسم کارگري در ايفاي اين نقش تاريخي وجود دارد، حزب و جنبش ما ميتواند  اين نقش و وطيفه تاريخي را با سربلندي انجام دهد. 

١١- کنگره اول حزب حکمتيست توجه همه فعالين کمونيست را به ابعاد عظيم وظايفي که در اين دوره تاريخي بر دوش دارند جلب ميکند و آنها را به مبارزه اي پرشور، متحد، اجتماعي و حزبي  و پيوستن به حزب حکمتيست براي پيروزي کمونيسم فرا ميخواند.