محمود قزويني 14 سپتامبر 2006 mkazvini@hotmail.com

 

درد مشترک جمهوري اسلامي و آمريکا

 

هم اقدام آمريکا بر عليه جمهوري اسلامي و هم اقدام جمهوري اسلامي بر عليه مبارزه مردم ايران از يک قانون تبعيت ميکنند. قانون وحشت از دست زدن به اقدامي قاطع. وضعيت جمهوري اسلامي در داخل ايران و در مقابله با مردم ايران، مانند وضعيت آمريکا در سطح جهان و در مقابله با جمهوري اسلامي است. هر دو ناتوان از يک اقدام موثر و قاطع هستند.  

 

درد جمهوري اسلامي

جمهوري اسلامي در هفته هاي گذشته دامنه تعرضش را به مردم افزايش داده است. جمع آوري ماهواره ها بخشي از يک تعرض مهمي است که جمهوري اسلامي در دست دارد.

جمهوري اسلامي با جامعه اي سکولار، با زندگي و حرکت و جنبش  هاي اجتماعي مانند جنبش زنان و جوانان و کارگران روبروست که نميتواند با آنها قاطعانه وارد نبرد شود و به پيروزي دست يابد. عدم نبرد و عدم پيروزي در اين جبهه جمهوري اسلامي را با وضعيت دشواري روبرو ميسازد. علارغم يکدست شدن جناحها، علارغم حاکم شدن جناح افراطي احمدي نژاد که ظاهرا برنامه آن يکسره کردن مسئله جنبش سرنگوني مردم است و علارغم حملات و تعرضات در اينجا و آنجا به مردم و مبارزات مردم، جمهوري اسلامي از دست زدن به تعرض وسيع به مردم وحشت دارد و مردم بايد اين تعلل دشمن را ببينند و اين دشمن را بر سر همين تعللش خرد کنند. جمهوري اسلامي به تعرضات آرام آرام خود بر عليه مردم ادامه ميدهد. اما هم اختلافات جناحها بر سر چگونگي برخورد به مردم و هم اختلافاتشان بر سر چگونگي پاسخ به بحران اتمي، سد راه جمهوري اسلامي بر سر تعرضاتش است.

معمولا جمهوري اسلامي در تعرض به مردم و ايجاد رعب و وحشت از حمله به زنان اغاز ميکند. در دوره جديد و بخصوص در دوره حاکم شدن احمدي نژاد چندين بار جمهوري اسلامي به اين تاکتيک توسل جست و هر بار هم به سرعت از آن عقب نشست. مسئله نبرد جمهوري اسلامي بر سر حجاب، ميتواند جمهوري اسلامي را وارد نبرد قطعي با مردم کند. اما جمهوري اسلامي ميداند نبرد قطعي با مردم، چيزي جز شکست براي جمهوري اسلامي در بر ندارد. براي همين جمهوري اسلامي به جبهه هاي فرعي تر نبرد دست زده است. جمع آوري ماهواره ها، علارغم اهميت آن براي جمهوري اسلامي يک جبهه فرعي مبارزه با مردم است. در صورت پيروزي بدون مقاومت در اين جبهه، جمهوري اسلامي دست به پيشرويهاي بيشتري در جبهه هاي ديگر خواهد زد. مردم ايران بايد اين تعرض جمهوري اسلامي را در هم بشکنند. اگر مردم به خود آيند، اگر راه تمکين در پيش نگيرند، شکست جمهوري اسلامي در اين جبهه سخت نيست. شکست جمهوري اسلامي در اين تعرضات همه ورقها را به سرعت به نفع مردم برميگرداند. جمهوري اسلامي مجبور به عقب نشيني هاي بيشتري در مقابل مردم در همه عرصه ها ميشود. اختلافات جناحي بسيار حاد ميشود و جناحهاي نرمخوتر و اصلاح طلب در جمهوري اسلامي دست بالا را ميگيرند. تعرض مردم به رژيم اسلامي حدت مييابد و جنبش سرنگوني دوباره ميداندار ميشود. ميداندار شدن دوباره جنبش سرنگوني اينبار با سازماندهي بالاتر و با شعارهاي روشن تر همراه خواهد بود.

فروکش کردن جنبش سرنگوني خواهي مردم در ايران و عروج جناح افراطي در جمهوري اسلامي از نتايج مستقيم حمله آمريکا به عراق و ايجاد وضعيت نابسامان در عراق بوده است.. اولين تاثير حمله آمريکا به عراق و نابودي جامعه مدني و شيرازه آن تقويت اسلام سياسي و تروريسم در عراق و منطقه و تقويت جمهوري اسلامي بوده است. وضعيت آمريکا در جهان و منطقه و وضعيت جمهوري اسلامي در ايران طوري است که مردم ايران ميتوانند همه چيز را يکسره کنند و به دور تسلسل تقويت آمريکا و يا جمهوري اسلامي و اسلام سياسي پايان دهند. سرنگوني جمهوري اسلامي به دست مردم ميتواند همه چيز را عوض کند. مردم ايران براي نجات خود از جنگ و محاصره اقتصادي مجبور به اين کار هستند.

 

درد آمريکا

با پايان مهلت تعيين شده کشورهاي 5+1 براي توقف غني سازي اورانيوم غني شده توسط ايران و عدم توجه ايران به اين مهلت، دور ديگري از تهديدات و رجزخواني هاي ايران و آمريکا بر عليه يکديگر شدت يافته است. اما اگر در ماه ژانويه آمريکا نميگفت که منظورش از تهديدات چيست و فقط برخي از مطبوعات و تحليل گران به بحث و اظهار نظر در باره نوع تهديدات آمريکا ميپرداخته اند،  اينبار آمريکا منظور خود از تهديدات را بيان کرده است. تهديدات آمريکا بر اساس آنچه تاکنون بيان شده است يک تحريم اقتصادي محدود است. جدا از اينکه تحريم اقتصادي ايران و حتي تحريم اقتصادي محدود، چه نتايج فاجعه باري براي مردم ايران خواهد داشت، معلوم شد آمريکا براي اجراي همين تهديد خود هم با مشکل مواجه است. نه تنها چين و روسيه با آن مخالفت کرده اند، بلکه آلمان و فرانسه  به همراه انگلستان بار ديگر از ايران خواسته اند به مذاکره روي آورد و مشکل را از طريق مسالمت آميز حل کند و به فراخوان آمريکا پاسخ منفي داده اند.

 امريکا به دليل گير کردن در باتلاق خود ساخته در عراق،  عدم همراهي و مخالفت چين و روسيه و تا درجه زيادي هم اروپا با او در برخورد با ايران و ابعاد زيان آور شکست سياسي درگير شدن آمريکا با ايران، باضافه شکست اهداف جنگي اسرائيل و آمريکا در حمله اسرائيل به لبنان که منجر به تقويت حزب الله و جمهوري اسلامي شد،  بيش از پيش به راه حلهاي سازش و راه حل کشورهاي اروپايي سوق داده شده است.  

رجزخواني هاي رامسفلد و ديگر محافل تندروي هيئت حاکمه  آمريکا مبني بر حمله نظامي به ايران، نه از طرف جمهوري اسلامي و نه حتي در خود آمريکا جدي گرفته شد. دولت آمريکا براي رام کردن جمهوري اسلامي، پشت سر اتحاديه اروپا حرکت ميکند و به تلاشهاي ديپلماتيک اتحاديه اروپا و مذاکرات غيرعلني و علني سولانا با لاريجاني چشم دوخته است. آمريکا بدنبال بسته پيشنهادي راه افتاد تا بتواند حداقل اتحاديه اروپا را به عقد اتحاد خود براي فشار به جمهوري اسلامي در آورد. اما پس ازپاسخ منفي جمهوري اسلامي به بسته پيشنهادي کشورهاي 5+1 معلوم شد آمريکا نميتواند روي هيچ کسي حساب کند.

 

آمريکا قادر به، به خط کردن اروپا و ژاپن پشت سر خود در يک جنگ و يا حتي اقدام ديگر نيست. چين و روسيه علنا مخالفت ميکنند، کشورهاي منطقه خاورميانه همگي مخالف هرگونه اقدام بر عليه ايرانند. آمريکا از ميان گزينه هاي موجود، به راه حل محاصره اقتصادي بيش از هر راه حل ديگري تمايل نشان ميدهد. محاصره اقتصادي براي آمريکا اين خاصيت را دارد که شکست سياسي برايش در بر نخواهد داشت. جمهوري اسلامي را بدون فشار رها نميکند و فشار بر روي جمهوري اسلامي را نگه ميدارد. اقتصاد ورشکسته و بحراني ايران را ميتواند مضمحل سازد. 

مردم ايران ميتوانند همه صحنه را عوض کنند. طبقه کارگر و مردم ايران با سرنگوني جمهوري اسلامي ميتوانند به اين دور تسلسل پايان دهند و با حمايت مردم جهان، به قدرقدرتي آمريکا و جنگجوئي آن لگام بزنند. برقراري ازادي و برابري در ايران، در ضرب اول آمريکا را مجبور به پذيرش جايگاه سياسي کم اهميت تر در سياست دنيا ميکند و به تلاشش براي قدرقدرتي در دنيا پايان ميدهد.