جامعه و حزب کمونیست کارگری عراق در آستانه یک تحول تاریخی

سخنرانی فاتح شیخ

در پلنوم 15 کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق - نوامبر 2004

fateh_sh@yahoo.com

 

رفقای عزیزم!

اجازه دهید گرمترین درودهای خود و همچنین درودهای رفیق کورش مدرسی لیدر حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست و دفتر سیاسی  حزبمان را به شما تقدیم کنم.  دوست دارم احساس مسرت قلبی ام را از اینکه در این لحظه حساس تاریخی از حیات سیاسی جنبش کمونیسم کارگری، در اینجا در میان شما رفقای عزیزم هستم ابراز کنم.  

لحظه حساس تاریخی از این نظر که هر دو حزب ما به تازگی ازبحران درونی دردناکی گذر کرده اند که متاسفانه به یک شکاف بارز و نهایتا به یک جدائی تلخ کشانده شد؛ شکاف و جدائی در صفوف جنبشی که منصور حکمت منادی وحدت و انسجام آن، مبدع و احیاء کننده تئوری و استراتژی آن، براه اندازنده جنبش حزبی آن و سازنده عملی دو حزب آن در ایران و عراق بوده است.

لحظه حساس تاریخی از این نظر که ما این بحران را با ایستادگی و اتحاد و استحکام پشت سر گذاشته ایم، از آن عبور کرده ایم و به رغم هر میزان لطمات و مشقات، اکنون رهبری دو حزب، دور جدیدی از فعالیت حزبی و  حیات سیاسی خود را شروع کرده است. داریم خود را خیلی جدی تر از پیش برای ایفای نقش رهبری در جامعه آماده میکنیم، داریم نشست های حزبی مان را در سطوح مختلف رهبری و عرصه های گوناگون کار و فعالیتمان برگزار میکنیم، در یک کلام داریم بعنوان حزب سیاسی،  حزب سیاسی کمونیستی مدعی قدرت، به خود هیات و فورمت جدید میدهیم.

لحظه حساس تاریخی همچنین از این نظر که فکر میکنم احساس همه ما به ما میگوید که صفحه نوی از رابطه دو حزبمان دارد ورق میخورد، دوره جدیدی دارد به رویمان باز میشود؛ دوره ای که پا بر یک سکوی همتراز و همجهت، دست در دست هم با اتحاد و انسجام فکری و سیاسی محکم، داریم سرنوشتمان را در دل یک دوره حساس و مهم فعالیت سیاسی مان در ایران و عراق، محکمتر از پیش به هم گره میزنیم.

و بالاخره لحظه حساس تاریخی از زاویه دنیای بیرون از ما، از این زاویه که مسائل حاد جدی سرنوشت ساز در جغرافیای ایران و عراق و در دل اوضاع بسیار حساس جهان و منطقه جریان دارد، که جنبش ما و هر دو حزب ما را به ایفای نقش سیاسی و اجتماعی فعال و تاریخساز فرا میخواند؛ واقعیات تلخ و دشوار تحمیل شده بر زندگی انسانها و نیاز مبرم جامعه به غلبه بر آنها، به نفی آنها، در هر دو حوزه فعالیت مان، در کل منطقه و در کل جهان، با بانگ بلند به ما نهیب میزند که باید سریع بجنبیم و کاری بکنیم؛ چون امروز آن جریانی و آن پرچمی که بخواهد و بتواند در برابر این وضعیت سیاه بایستد، نیروی اعتراض مردم را به میدان بیاورد، اوضاع را از چنگ توحش افساربریده استثمارگران و آدمکشان خارج کند و به سوی منفعت صاحبان واقعی جامعه بچرخاند، همین جریان و پرچم کمونیسم کارگری و دو حزب آن است.

رفقای عزیز!

بحران اخیر جنبش کمونیسم کارگری و موضع اصولی و تاریخی رهبری و بدنه کادری حککع در قبال آن را، باید عمیقا فهمید و هضم کرد. این موضع تنها دفاع ساده از خط حکمتی در قالب حمایت از حزب  جدید حکمتیست نبود، در حقیقت دفاع از مهمترین دستاورد کمونیسم کارگری و خط حکمتی یعنی حزب و اصول حزبیت و اهمیت بی بروبرگرد و بی بدیل آن در مسیر کسب قدرت سیاسی  بود. حساسیت درست و بجا و غیرقابل صرفنظری در برابر انحلال طلبی رسمی و علنی گرایش چپ سنتی بود.

اگر اولویت درجه اول جنبش کمونیسم کارگری، حزبیت یافتن آنست، و اگر تقویت و حفاظت از حزب همچون حفاظت از مردمک چشم و همچون حفاظت از بچه خود و عزیزترین عزیزان خود ضروری است، که بطور قطع هست، پس موضع حزبمان در عراق، در قبال بحران اخیر، موضعی اصولی، تاریخی و مطلقا حیاتی و ضروری در دفاع از حزبیت کمونیسم کارگری و حیاتی بودن آن برای پیشبرد مبارزه پیچیده ایست که کمونیسم کارگری در شرایط دشوار و حساس و سرنوشت ساز کنونی با آن روبروست. رفتار شدیدا نامسئولانه این گرایش در قبال اصول و موازین حزبی و در قبال هر دو حزبی که بدون شک میتوانیم عزیزترین دستاورد دو دهه تلاش کمونیستی منصورحکمت به حساب بیآوریم، بارزترین سند اثبات فاصله گرفتن از، و نهایتا پشت کردن آنها به خط منصور حکمت است.

اگر مضمون سیاسی دو سال جدل و اختلاف در رهبری حزب کمونیست کارگری به رابطه حزب و قدرت سیاسی، به شانه خالی کردن این گرایش از وظیفه اصلی و اساسی تحکیم و تعریف روشن رابطه حزب با قدرت در هر شرایطی و بویژه تامین ملزومات خیز برداشتن نهایی بسوی قدرت سیاسی از کانال قیام کمونیستی بر میگردد، اگر خط نمایندگان این گرایش، چنانکه هر روز روشن تر از روز قبل نشان میدهد، یک موضع پاسیو انتظار همراه با تکرار مکرر شعارهای بیروح و بی محتوا و خواب آور در خصوص "انقلاب" است، در همان حال، نحوه برخوردشان به آن اختلافات، به شیوه پیشبرد و راهگشایی و چاره جویی اختلافات و بخصوص نحوه برخوردشان به خود حزب، پشت پا زدن آشکاری بود به عنصر فعاله و سوبژکتیو هر انقلاب، هر تحول و تلاطم انقلابی و هر فعل و انفعال سیاسی جامعه، و لطمه بزرگی بود به حزبی که میرفت تا جواب رسا و قابل اتکایی به معضل رهبری در جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی بدهد.

شانه بالا انداختن حمید تقوایی در قبال نشست روتین و اعلام شده بالاترین ارگان رهبری حزب، پلینوم کمیته مرکزی و "دور زدن" رسمی و علنی و شگفت آور آن، علیرغم پافشاری اکثریت کمیته مرکزی به برگزاری آن نشست که به حقیقت میتوانست راه خروجی برای بحران و بن بست رهبری نشان دهد، هیچ معنای دیگری نداشت و نمیتوانست داشته باشد جز لگد زدن به نفس موجودیت حزب و سوق دادن آن بسوی یک شکاف علاج ناپذیر و نهایتا معنایی جز تحمیل یک جدائی ناخواسته بر حزب منصور حکمت نداشت و نمیتوانست داشته باشد. بنابراین موضع حساس و دقیق و بجا و بموقع رهبری حزب مان در عراق به این رفتار ضدحزبی و انحلالگرانه، پافشاری روشن و قاطع بر ارزش و اهمیت تاریخی حزب و حزبیت برای جنبش کمونیسم کارگری بود، موضعی که در سیر کنکرت این بحران،  طبعا شامل حمایت بی بروبرگرد از حزب حکمتیست هم میشد.

کنگره غیرقانونی و نمایشی و مسخره حمید تقوایی در واقع اقدامی در ورای حزب کمونیست کارگری منصور حکمت بود. مجمعی برای شکل دادن به حزب جدیدی بود که تماما و بی پرده بر "استراتژی"  انتظار انقلاب بنا شده است.

و بالاخره باید به شیوه بسیار غیراصولی و فرقه ای حمید تقوایی و یارانش در برخورد به حزب کمونیست کارگری عراق نظر انداخت تا عمق بیربطی شان با سنت های مستحکم منصور حکمت در این زمینه به روشنی دیده شود. این برخورد غيراصولى، ماجراجويانه و کينه توزانه به حزب کمونيست کارگرى عراق، دقيقا کپيه برخوردى است که ظرف ١١ سال گذشته توسط چپ سنتى ايران و عراق به اين حزب شده است. شیوه سنجش احزاب نه بر اساس موقعيت اجتماعى و پراتیکى شان بلکه بر مبنای "موضع" شان در برخورد به فرقه خود که توسط چپ سنتى ايران و عراق در قبال حزب کمونيست کارگرى عراق اتخاذ شده، عينا توسط آنها کپى بردارى شد و کار را به بحران و گسست روابطشان با حزبمان در عراق کشانید. بویژه در همین زمینه حزب "چپ" دست ساخت تقوایی به راستی تماشایی است. این شیوه حزب سازی و این نگرش به حزب دقیقا  کپی همان نسخه ای است که برای حزب جدید کنگره "فوق العاده" خودشان پیچیده است. رونوشت به راستی مطابق اصل است! باید پرسید این بود حاصل کنگره کذایی تقوایی برای چپ و کمونیسم و طبقه کارگر و جنبش شورایی در عراق؟ این بود آلترناتیو حمید تقوایی برای جنبش کمونیسم کارگری در عراق که همین امروز در پیچیده ترین و دشوارترین اشکال مبارزه کمونیستی در شرایط سناریوی سیاه علیه مقتدرترین دولت ارتجاعی جهان و مرتجعترین جنبش دست راستی منطقه یعنی اسلام سیاسی درگیر شده است؟   

در انتهای این بخش از صحبتم اجازه میخواهم که هم از زاویه احساس شخصی خودم و هم از موضع رسمی و اعلام شده حزب حکمتیست در قطعنامه مصوب اولین پلنوم آن، مراتب قدردانی عمیق مان را از رفیق ریبوار احمد لیدر حزب کمونیست کارگری عراق، از رفیق امجد غفور رئیس دفتر سیاسی و شمار قابل ملاحظه ای از شما رفقای رهبری و کادرهای حزب بخاطر تلاشهایتان ابتدا در جلوگیری از انفجار بحران درون حزب کمونیست کارگری ایران و سپس در دفاع از اصول حزبی و کمونیستی در مقابل بی اصولی های مکرر رهبری بخش بجامانده آن حزب بیان کنم. در نتیجه این تلاشهای ارزشمند بود که حزب ما در عراق توانست از این کارزار تماما متحد و سالم و سربلند بیرون بیآید و در موقعیتی قرار بگیرد که با آمادگی و اتحاد بتواند گام مهمی در حرکت بسوی ساختن یک حزب سیاسی توده ای و نیرومند که در واقع نیاز مبرم و حیاتی جامعه برای مواجهه با دشواریها و صعوبات گریبانگیر آنست بردارد.

ا دامه دارد