محمود قزوینی

 

موضع ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی نباید در حزب کمونیست کارگری ایران جایی داشته باشد

در باره موضع حککا در جنگ لبنان

 

زمانی که ما از حزب کمونیست کارگری ایران جدا میشدیم، تصور اینکه این حزب به این سرعت به ته دره سقوط کند برای بسیاری از ما دشوار بود. اینکه رفقای سابق ما دنبال هخا راه بیفتند، اینکه دنباله رو الاهواز شوند، اینکه به دنبال هر حرکت " مردمی" از خود بیخود شوند و دنبال آن راه بیافتند قابل تصور نبود.

امروز دیگر در باره یک مسئله اساسی خاورمیانه، حزب کمونیست کارگری ایران، موضع ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی را اتخاذ کرده است. با حمله اسرائیل به لبنان، اینها زیر عنوان جنگ تروریست ها، با ماشین تبلیغاتی اسرائیل و غرب همراه شده اند. حمله اسرائیل به لبنان و مردم لبنان از نظر این دوستان سابق ما جنگ تروریستها بوده است. موضع شان در باره مسئله فلسطین و جنگجوئی و نژادپرستی دولت  اسرائیل به موضع دولت اسرائیل و ناسیونالیسم عظمت طلب پرو غرب ایرانی در منطقه تطابق پیدا کرده است. از نظر کمونیسم و چپ در منطقه و جهان  نژادپرستی دولت اسرائیل و مسئله فلسطین منشاء وجود و رشد جریانات اسلامی است و حل مسئله فلسطین، نه تنها مردم فلسطین را از ستم تاریخی جندین ساله رها میسازد، بلکه زیر پای اسلام سیاسی را خالی میکند و به کمونیستها و آزادیخواهان امکان میدهد تا آن را نابود سازند. در موضع کمونیستی هر مقابله جدی با تروریسم اسلامی به  حل مسئله فلسطین گره خورده است.

اما از نظر دولت اسرائیل و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی که خود را متحد تاریخی اسرائیل در منطقه میداند، مسئله  تروریسم اسلامی مانع اصلی است.  در نظر دولت اسرائیل و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، تروریسم اسلامی مانع اصلی روند صلح و تشکیل کشور مستقل فلسطین شناخته میشود و متاسفانه رفقای سابق ما که ناسیونالیسم پوپولیستی در آنها عمق یافته است، به همین استدلال آویزان شده اند.

هر کسی  میتواند به طور ساده درک کند که حل مسئله فلسطین برای دولت اسرائیل و آمریکا یکشبه ممکن است. اگر همین فردا اسرائیل  مناطق اشغالی را ترک کند و کشور مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد، مسئله فلسطین حل شده است. جریانات راست و کل ایدئولوژی نژادپرستانه در اسرائیل جلوی روند پیشروی لاکپشتی صلح خاورمیانه را سد کرده و جریانات افراطی دردو سو را تقویت نموده اند و اسرائیل با سرکوب و کشتار مرتب مردم فلسطین و در ماه اخیر با حمله به لبنان، کاملا امکان صلح و تشکیل کشور فلسطینی را برای مدتها مسدود کرده است. بهانه دولت اسرائیل در طول سالهای اخیر مسئله تروریسم گروههای اسلامی بوده است.

 

آقای حمید تقوایی در رهبری حککا که چندی پیش به تئوری فوق ناسیونلیستی جریانات عظمت طلبانه ایرانی مبنی بر اینکه اسلام سیاسی، جنبش و  ایدئولوژی بورژوازی عرب است پناه برده بود. حالا در تکامل مونیستی این تئوری به این رسیده است که مسئله فلسطین بدون حل مسئله تروریسم اسلامی حل نمیشود و در حمله اسرائیل به لبنان با این شعار کاملا مواضع ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی را اتخاذ کرد. متاسفانه امروز رهبری حزب کمونیست کارگری حتی موضع میتران و اتحادیه اروپا را در رابطه با مسئله فلسطین ندارد. ببینید حمید تقوایی در این باره چه میگوید:   " امروز نمیتوان بدون کوتاه کردن دست اسلام سیاسی از سر مردم فلسطین و خاورمیانه، مساله فلسطین را به نفع مردم حل کرد." 

"امروز بطور مشخص راه حل مساله فلسطین از تعیین تکلیف با اسلام سیاسی در خود فلسطین میگذرد."

"تا زمانیکه نیروهائی مثل حزب الله و حماس از هژمونی در جنبش فلسطین برخوردارند هدف تشکیل جامعه و دولت متساوی الحقوق در فلسطین تامین نخواهد شد"

 

حتی اگر بپزیریم که دعوای میان مردم فلسطین و دولت اسرائیل جنگ تروریستها است و مشکل اشغال فلسطین و آوارگی فلسطینیان فقط به گردن دولت اسرائیل نیست، باز هم چنین موضعی نمیتواند جایی داشته باشد. حتی در جنگ تروریستها، نه در فلسطین و لبنان، بلکه در نیویورک و کابل هم هر مبارزه واقعی با تروریسم اسلامی به حل مسئله فلسطین گره خورده است.

 

"اسلام سياسى يک جنبش ارتجاعى در منطقه و اکنون در سطح جهانى است که از ظلم تاريخى اسرائيل و غرب عليه مردم عرب زبان و بطور مشخص عليه مردم فلسطين تغذيه ميکند. بى کشورى مردم فلسطين و ستم دولت اسرائيل و متحدان غربى اش بر فلسطينيان يک منشاء اصلى انزجار از غرب و از آمريکا در خاورميانه است. مهم تر از اين، وجود مساله فلسطين و پشتيبانى هميشگى آمريکا و غرب از اسرائيل در برابر اعراب چه در دوران جنگ سرد و چه پس از آن، يک شکاف عظيم اقتصادى، فرهنگى و روانشناسانه ميان غرب با مردم خاورميانه ايجاد کرده است" دنیا پس از یازده سپتامبر- منصور حکمت

"...... بايد اين معضل تاريخى حل بشود. مردم فلسطين بايد کشور مستقل خود را داشته باشند. بايد آمريکا و دولتهاى غربى را ناگزير کرد از حمايت يکجانبه خود از اسرائيل دست بردارند. بايد اسرائيل را وادار کنند صلح و استقلال فلسطين را بپذيرد. حل مساله فلسطين مهم ترين رکن مقابله با اسلام سياسى و تروريسم اسلامى است و جزء اصلى يک دستور کار پيشرو و فعال در قبال اوضاع کنونى است" دنیا پس از یازده سپتامبر- منصور حکمت.

 موضع ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی باید از حزب کمونیست کارگری ایران طرد شود و نباید جایی در آن داشته باشد. جدا از هرگونه انتقاد و ایرادی که به حککا است. نباید در این حزب چنین مواضعی جایی داشته باشد. این موضع موجب تقویت جریانات ناسیونالیستی ایرانی و به زیر ضرب رفتن موضع انسانی و آزادیخواهانه چپ در منطقه میشود. این موضع نه تنها جلوی رشد جریانات اسلامی را نمیگیرد، بلکه زمینه های بیشتر رشد آن را فراهم میسازد.

لشکر کشی رهبری حزب کمونیست کارگری بر علیه مواضع حزب ما و مصاحبه رفیق کورش در رابطه با جنگ لبنان از همین موضعشان در رابطه با مسئله فلسطین برخاسته است. برخی ها به خاطر هواداری از این موضع و برخی دیگر برای سرپوش گذاشتن بر اختلافاتی که ممکن است این موضع در حزبشان ایجاد کرده باشد به این کمپین پیوسته اند.

در آخر یک نکته به رفقایی از حککا که کاغذ سیاه کردند و نوشته اند حزب حکمتیست از حزب الله حمایت کرده است بگویم. مشکل این رفقا نمیتواند این باشد که کورش مدرسی در یک واقعه که دنیا آن را حمله اسرائیل به لبنان نامیده است، به آدمکشی و جنایت دولت اسرائیل و حمایت آمریکا و بیتفاوتی غرب حمله کرده است و نوشته است جای تاسف دارد که در اثر ضعف کمونیستها، مرتجع ترین و جانی ترین نیروی دنیا یعنی حزب الله میداندار شده است و پرچم مبارزه با اسرائیل را بلند کرده است و مردم دورش جمع میشوند. مشکل این رفقا و فلسفه حمله آنها به ما همین موضع ناسیونالیسم پرو غربی شان است. شاید در میان این رفقا کسانی باشند که از روی ضدیت واقعی با اسلام سیاسی بگویند میبایست در این جنگ حزب الله را هم محکوم کرد.

اما ما و فکر میکنم اکثر مردم  دنیا که این جنگ را حمله اسرائیل به لبنان میدانیم و حزب الله را بهانه ای بیش برای این حمله نمیدانیم، نمیتوانیم با محکوم کردن حزب الله به عمله و اکره ماشین تبلیغاتی اسرائیل و آمریکا تبدیل شویم. در این مورد توجه این رفقا را به استدلال زیر از منصور حکمت در رابطه با حمله آمریکا به عراق و موضع " چیزی هم باید به صدام حسین گفت" عبدالله مهتدی  جلب میکنم.

 

" بايد براى من توضيح بدهيد که حزب کمونيست چرا امروز بايد ياد سخن گفتن از واقعياتى ريشه‌دار و قديمى بيافتد. براى ايشان توضيح دادم که استفاده از "فرصت" براى گفتن حرفهايى که هميشه داشتيم درست نيست چرا که دراين ميان مساله اساسى‌ترى در جهان دارد حل و فصل ميشود و ما به عمله و اکره سياست تبليغى بورژوازى غرب و آمريکا تبديل ميشويم. استفاده از فرصتى که آمريکا فراهم کرده بهايى دارد و آن تبديل شدن به مهره‌اى در يک عملکرد ارتجاعى کم سابقه در تاريخ معاصر است. ايشان گفتند که حقايق سياسى و اجتماعى جامعه عراق بايد گفته شود. در پاسخ به اين حرف گفتم که اينکار را ديروز ميشد کرد، فردا پس از ختم بحران خاورميانه هم ميشود کرد، اما امروز در متن اين بحران بيان حقيقت به همين محدود نميماند و معناى سياسى مهمى پيدا ميکند. ما را در ارابه تبليغى آمريکا که جنگى عظيم را تدارک ميبيند قرار ميدهد. گفتم به همين دليل بعنوان سردبير کمونيست، براى مثال، حتى اگر مقاله تحقيقى و دانشگاهى‌اى هم راجع به اقتصاد سياسى عراق براى چاپ به من بدهند امروز و در اين شرايط چاپ نميکنم و همين توضيح را به نويسنده خواهم داد. اين بنظر من استفاده از بازار ضد عراقى ساخته شده توسط آمريکا است و اين استفاده از نظر سياسى زيان بسيار مهمى براى کسى که ميخواهد در اردوى مخالف جنگ‌طلبى آمريکا قرار بگيرد دارد. اين بحث "اقتصاد سياسى عراق" است که در دست رفيق مهتدى و با سوء استفاده از بى‌اطلاعى خواننده‌اش دارد بصورت نوارهاى "آيت" مورد استفاده قرار ميگيرد. کارى نميشود کرد، شيوه‌ها نميتوانند از محتواى بحث اصولى‌تر باشند..." دو گام به پس

 

حزب کمونیست کارگری ایران نباید جولانگاه افکار ناسیونالیستی شود. حزب کمونیست کارگری باید موضع اتخاذ شده رهبری خود را به عنوان یک موضع غیر ازادیخواهانه و عدالت طلبانه طرد کند. رفقای سابق ما به جای جار و جنجال و حمله به ما و کورش مدرسی بروند یک کار خیر انجام دهند. بهتر است رهبری حزب را مجبور کنند تا موضع اتخاذ شده  در رابطه با جنگ لبنان را علنا پس بگیرید.