مصاحبه با فرماندهي گارد آزادي، عبدالله دارابي

 

خوانندگان نشريه جوانان حکمتيست! همانطور که خبر داريد، واحد هاي گارد آزادي در شب بيست و شش اسفند ماه بيش از شانزده محله شهر مريوان را در کنترل خود آوردند و اطلاعيه هايي از رهبري حزب حکمتيست را بطور وسيعي در ميان مردم پخش کردند. به همين جهت چند سوال را روي ميز عبدالله دارابي گذاشتيم تا پاسخ دهند. البته به اين دليل که مساله گارد آزادي براي خيلي از خوانندگان نشريه در سراسر ايران، مساله جدي و تعيين کننده اي است، حتما اين قول را همين جا مي دهيم که در آينده نزديک يک مصاحبه مفصل با عبدااله دارابي در مورد گارد آزادي داشته باشيم. در ضمن از عبدالله دارابي براي وقتي که به نشريه دادند تشکر مي کنيم.

 

 

 

جوانان حکمتيست: واحد هاي گارد آزادي، ١٦ محله مريوان را گرفتند و ادبيات حزب را پخش کردند. ما اين را در ادبيات خودمان کنترل محلات مي ناميم. ممکن است عده اي بگويند که خب مي شود ”يواشکي“ ادبيات هر حزبي را پخش کرد. تفاوت اين کار با کنترل محلات چيست؟ لطفا توضيح دهيد که در ابعاد اجتماعي چه تاثيراتي دارد؟

عبداله دارابي: تلاش ”يواشکي“ بخودي خود نادرست نيست. ميشود  يواشکي و بدور از چشم مردم  کارهايي کرد و نتايج ناچيز و کم اثر آنرا هم گرفت و براش کف زد و ”به به و چه چه“  هم گفت.

     بحث اصلي بر سر اين است که کار آهسته و يواش يواش بطور مشخص به کدام سياست است و به چه هدف معيني خدمت ميکند؟  28 سال مبارزه  رو در رو و بي محابا  مردم ايران عليه يک رژيم مذهبي و بغايت ارتجاعي کار آرام و يواش را بر نميدارد  و مضافا مقايسه کردنش با کارهاي بزرگ و هدفمند خطاست.  بويژه اگر با  ”کنترل محلات“ مقايسه شود اشتباه بسيار بزرگي است  که بايد به آن پاسخ مناسب را  داد.  کار يواشکي و کنترل محلات دو سنت و دو شيوه کار نا متجانس و ناهمگون اند که  قاطي کردن و جوشاندنشان در يک ديگ امکانپذير نيست.  سياست کار آرام از درک حاد شدن اوضاع منطقه و عميق تر شدن بحران سياسي، اجتماعي و اقتصادي لاعلاج در ايران و توان مقابله با آن بشدت عاجز است و از آن طفره ميرود. پشت اين تفکر، نافعالي و پاسيفيسم  و کم توقعي بيداد ميکند و در بهترين حالتش غير کار روتين و اثباتي و سياست صبر و انتظار هيچ تلاش موثري را در دستور نميگذارد.  همه ميدانيم در شرايط  و اوضاع و احوال کنوني ايران، سنت کار آرام و زير زيرکي نه دردي از درد هاي مردم را درمان ميکند و نه باعث رنجش خاطر رژيم ميشود. تلاش ”يواشکي“ يک سياست  نافعال و درخود است که امر کسب قدرت سياسي براي تغيير در جامعه را مطلقا  در دستور خود ندارد و بر همين اساس بهر اقدام کوچک و حاشيه اي و بي سر و صدا بسنده کرده و بخاطر تسکين دادن روحيه  خويش همواره به مقايسه هاي  نا مربوط متوصل ميشود. در صورتيکه کاملا روشن است که وزن و جايگاه سياسي-اجتماعي کنترل محلات با کار ”يواشکي“ يکي نيستند  و تفاوتشان زمين تا آسمان است.  دور بودن اين نگرش از اهداف بزرگ اجتماعي باعث ميشود همواره خود را از تلاش و اقدامات موثر در جامعه دور نگهدارد و بجاي آن خود را به پندار هاي پوچ و واهي سرگرم نمايد. کنترل محلات کار يک سنت و يک نيروي سياسي اجتماعي است که همين امروز کار دارد، عجله دارد، اوضاع حاکم  بر جامعه رنجش ميدهد و بشدت به آن معترض است، از اتلاف وقت بيزار است و تصميم دارد تاريخ دوران خود را خودش بسازد و آنرا به  آينده دور موکول نکند. اين سياست فعال، کنترل محلات را بمثابه يک تلاش جدي در دستور خود گذاشته تا از آن طريق بتواند مردم را حول منافع خويش متحد و متشکل کند و با توصل به اعمال اراده واقعي خودشان راه براي جاري کردن رسم و سنت و قوانين انساني در محلات شهرها هموار سازد.

کنترل محلات يک امر سراسري است به محل و منطقه خاصي تعلق ندارد و اتفاقا در شهر هاي بزرگ امکان شکل گيري و گسترش آن بمراتب بيشتر است. نوک تيز اين سياست بصورت آشکار و عريان نقض حاکميت ارتجاعي رژِيم  و دور کردن دستجات اوباش مسلح مذهبي از محيط  زندگي مردم را نشانه دارد و به فاکتور تسليح و غيره هم مربوط نيست. علاوه بر رژيم و اعوان و انصارش،  تضعيف و حاشيه اي کردن فعاليت قوم پرستانه و ارتجاعي در محلات هم يکي ديگر از اقلام  کاري است که بايستي آنرا متحقق کرد. محلاتي که هويت انساني در آن قدرتمند باشد در درجه اول يعني هويت انساني زن و مرد در آن رسميت دارد و کسي بخاطر جنسيتش مورد تحقير و اهانت و بي حرمتي و آزار و شکنجه و تعدي  و... قرار نميگيرد و کم کم فضاي آزاد و ريلاکس و صميمي جاي خود را به فضاي ترس و استرس و اضطراب ميدهد. و توان و پتانسيل متمرکز و جمعي  بشدت بالا ميرود. بيان اين تصوير واقعيتي است ممکن و در عين حال سخت و دشوار که بکار و تلاش شبانه روزي کساني که استارت اوليه اش را ميزنند احتياج دارد. تحقق چنين امري پيشاپيش کار کمونيست ها، آزاديخواهان و نيروي هاي گارد آزادي در سراسر ايران است که به متحقق کردن اين امر مهم پايبند هستند. و قبل از همه اجرا و پيشبرد آنرا هم متقبل شده  و با تضمين برقراري امنيت و آسايش در محلات ساختن اين تاريخ نوين را با شتاب آغاز کرده اند. با توجه به نکات فوق فکر کنم مقايسه کنترل محلات با کار ”يواشکي“ در حدود کمي روشن شده باشد  و اگر باز کسي هر دو را يکي بگيرد حتما از تمايل به ساختن دومي(کنترل محلات)، عاجز است. اين اشاره کوتاه نشان ميدهد که کنترل مردم بر محل زندگي شان کار چندان آساني نيست و شايد بهتر باشد بحث را روي چگونگي خود کنترل محلات  اختصاص دهيم. دوست دارم  در اين زمينه اگر سئوالاتي باشد بسهم خود به آن پاسخ دهم  تا نتيجه سياسي-عملي بحث روشن تر و زنده تر گردد. چون اين شماره نشريه هم  در اين رابطه با انتشار مطالب ديگرش يک خورده محدوديت دارد. ولي در شماره هاي بعدي اگر فرصت ياري دهد آنرا ادامه خواهيم داد. به اين اميد پاسخ سئوالات بعدي را مسقيما به چگونگي پراتيک کردن اين امر مهم و رفع موانع و مشکلات پيشاروي آن اختصاص دهيم و آنرا بسرعت پيش ببريم.

 

جوانان حکمتيست: حضور واحد هاي گارد آزادي در ادامه چه سياستي از حزب است؟ شما مي خواهيد جمهوري اسلامي را سر جاي خود بنشانيد يا اپوزسيون آن را؟

عبداله دارابي: در شرايط حاضر عمده ترين مانع رژيم جمهوري اسلامي است که بايد سر جايش نشانده شود. نفس اين تلاش در راستاي سياستي است که گارد آزادي آنرا از «حزب و جامعه» پذيرفته و براي به سر انجام رساندن آن متعهد شده است. ما قبل از هر چيز بفکر آن هستيم که حرف مردم  به کرسي نشانده شود و سکان ماشين به دست خود مردم بيفتد تا بر مبناي آن  هر جا دلشان ميخواهد برانند و مناسبات و نظم و نسق جامعه را هم بر مبناي نيازمندي هاي زندگي خودشان سازمان دهند. اگر دعوايي با رژيم و اپوزسيون در ميان باشد، (که هست) به همين خاطر است. و کنار زدن رژيم جمهوري اسلامي از صحنه قدرت سياسي و مقابله کردن جدي با اپوزيسيون  راست  و مرتجع هم بر اساس همين مبنا سر چشمه ميگيرد نه هيچ چيز ديگر. مردم  بايد بخاطر هموار ساختن اين راه پر پيچ و خم  تمام موانع پيشاروي خود را از سر راه  بر دارند.                                                        

يک بار براي هميشه رو پاي خودشان راه بروند و دنياي شايسته خود را بر مبناي نيازمندي هاي عموم  مردم بنا سازند. و در پروسه سرنگوني آن هم  به سراغ  ساير موانع ديگر رفت و آنان را هم سر جاي خودشان نشاند. نيروهاي قومي و مذهبي في الحال موجود در اپوزسيون طبق سياست و برنامه و عملکرد روزمره شان وقتي خواهان سرنگوني رژيم   جمهوري اسلامي هستند که خودشان   جايگزينش شوند. چون اينها هم عين جمهوري اسلامي 180 درجه با منافع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و.... مردم بيگانه اند و همان وصله اي خواهند شد که از 28 سال قبل تا حال بر پيکر مردم هست. اين ها هم همانند رژيم اسلامي ايران بشدت از قدرت گيري مردم در هراسند چون همواره در تضاد و تقابل با منافع مردم قرار دارند. ماهيت و منافع طبقاتي دستجات  قوم پرست و ناسيوناليست هم سر سوزني  با رژيم کنوني ايران فرق ندارد و سيستم و مناسبات مد نظر اينها هم همانا سرمايه داري و استثمار و فقر و فلاکت خفقان و کشتار و زندان و سيه روزي و... است. اگر بدتر از اين نباشد مطلقا بهتر نخواهد بود. چون کشور عراق شاهد زنده و انکار ناپذير اين دوره و زمانه است. خودتان منظره زندگي سياه و دلخراش مردم عراق را هر روزه شاهد هستيد و با چشمان خود آنرا ديده و مي بينيد. گارد آزادي در راستاي متوقف کردن چنين سناريويي در ايران تلاش ميکند. و به اجرا و پيشبرد سياست هاي حزب حکمتيست در اين زمينه کاملا متعهد است.  گارد آزادي پرچم آزادي و برابري را بر افراشته و با مسلح کردن کارگران، زنان و جوانان و ايجاد ميليشياي توده اي، خود را براي تسريع نمودن روند سرنگوني رژيم اسلامي  و تضمين دفاع از آزادي و امنيت مردم در پروسه سرنگوني رژِيم و مقابله جدي در برابر سناريو سياه و نيرو هاي قومي و مذهبي مدافع آن آماده ميکند. سياست و اهداف گارد آزادي چيزي غير از منافع کارگران، زنان، جوانان و مردم آزاديخواه ايران نيست و براي متحقق کردن و حفظ و حراست از آن، از تمام توان و پتانسيل سياسي، اجتماعي و نظامي خود استفاده خواهد کرد. بهمين اعتبار از اين پس کارگران و همه نيروهاي آزاديخواه در سراسر ايران بايستي گارد آزادي را چون نيروي سياسي نظامي خود بحساب آورند و از هر نظر آنرا تقويت کنند تا به کمک آن تمام موانع پيشاروي مردم را کنار زنيم.

 جوانان حکمتيست: فکر مي کنيد انجام چنين مانور ها و قدرت نمايي هايي از يک حزب کمونيستي چه تاثيري مي تواند در ذهن جامعه بگذارد؟

عبداله دارابي: براي متحقق ساختن برنامه «يک دنياي بهتر» در جامعه ايران، تنها اتکا کردن صرف به خود مضمون برنامه و شفافيت و گويا بودن کلام آن کافي نيست. بايد توانايي و لياقت پياده کردن آنرا هم به جامعه نشان دهيم  و ثابت کنيم صاحب حرف هاي خودمان هستيم. مدافعين برنامه يک دنياي بهتر در سراسر ايران بايستي از قدرت و پتانسيل عملي ساختن برنامه خودشان در جامعه  برخوردار شوند تا به کمک آن اذهان عمومي جامعه تکان بخورد و ضمانت اجرايي پياده کردن آن در جامعه فراهم گردد. تحقق اين امر عظيم مطلقا با شيوه کار آرام و روتين پيش نخواهد رفت. نيرويي که پتانسيل پياده کردن چنين کاري را از خود نشان ندهد جامعه پشت سر آن بخط و بسيج نخواهد شد و آنرا نخواهد پذيرفت. تمام برنامه هاي  گارد آزادي از جمله همين مانور ها که خودتان اشاره کرده ايد  بخش هاي بسيار کوچک و بهم پيوسته اين قدرت نمايي طبقاتي است  که ميتواند بسرعت توجه افکار عمومي جامعه را به سمت ما و اهداف و سياست هايمان بچرخاند. و اراده و امکان پذيري پياده کردن اين برنامه انساني و  کمونيستي را در سطح جامعه گسترش دهد  و به سرعت کارگران، زنان، جوانان و مردم کوچه و بازار و... را براي اجراي آن متعهد سازد. مانور هاي کوچک و عرض اندام و خودنمايي هاي کوچک و ضعيف هيچ تشکلي را در جامعه مطرح نميکند و انعکاس آن از همسايه بغلي هم فراتر نميرود. تکان خوردن اذهان جامعه مستلزم  اقدامات بزرگ و پر سر و صدا است که کار هر حزب و گروهي نيست و هر حزب و گروه سياسي هم قادر به انجام آن نيستند.  مکث و تعمق روي انجام کارهاي بزرگ و پر سر و صدا بسيار حائز اهميت است چون در پرورش تفکر و اذهان تک تک ما معني پيدا ميکنند و حاصل کار ما را ده چندان ارتقا ميدهد. قرنهاست مردم سرکوب ميشوند، تو سري ميخورند  و تحقير ميشوند. اين بار بايد اراده و توانايي خود را از کانال اهداف و سياست و عملکرد حزب و نيروي مسلح واقعي خودشان باز يابند تا با اتکا بنفس کامل براي متحقق ساختن اهداف و آرزوهاي ديرين خود متحد و متشکل شوند. امروز کمپ آزاديخواهي و برابري طلبي در ايران به يمن سه دهه فعاليت بي وقفه و تعطيل ناپذير کمونيست ها از حزب قاطع و برنامه و سياست و تاکتيک هاي روشن خود بر خوردار است.  مانور و عمليات بزرگ اخير شهر مريوان هم  يکي از حلقه هاي پيوسته و  بهم بافته  اين امر بزرگ بحساب مي آيد که در شرايط حاضر در نوع خود کم نظير است.

جوانان حکمتيست: عده اي اين انتقاد را دارند که دامنه اين تاثيرات محلي است. تا آنجايي که ملاحظات امنيتي اجازه مي دهد، بفرماييد که آيا گارد آزادي در بعد سراسري هم خواهان انجام چنين مانور هايي هست؟

عبداله دارابي: شروع کار گارد آزادي و ابراز وجود مسلحانه و علني آن در کردستان به تنهايي از فلسفه وجودي و نقش و جايگاه سياسي آن نشات نميگيرد و با آن تعريف نمي شود. چگونگي تسليح گارد آزادي در کردستان داستان مفصلي دارد که بايد به تفصيل  به آن پرداخت و بدليل محدوديت از حوصله اين نوشته هم خارج است. گارد آزادي نيروي مسلح يک حزب کمونيستي است که هدفش برقراري سوسياليسم و جمهوري سوسياليستي است. که تاثير استقرارش با فشار دگمه کامپيوتر دنيا را مي لرزاند و بمراتب بزرگتر و وسيع تر و پر محتوا تر از ده روزي است که دنيا را لرزاند. اينکه ما در شرايط حاضر در بخشي از جغرافيا ايران قدرت ابراز وجود علني و مانور و تحرکمان بيشتر است، ناشي از يک تاريخ ثبت شده 28 ساله است و ربطي به اهداف و فلسفه وجودي آن ندارد. ابتدا خاطر نشان سازم که هدف و فلسفه وجودي تشکيل گارد آزادي سراسري است و در همه جاي ايران يکي است و سر سوزني تفاوت در آن يافت نميشود. گارد آزادي در مشهد و تهران و سنندج و مهاباد و مريوان و.... بايد تضمين کند که در پروسه سرنگوني رژيم و بعد از آن فضاي سياسي اجتماعي جامعه بر وفق مراد مردم برود؛ و نه دار و دسته هاي قومي، اسلامي و گانگسترهاي نظامي. اگر در عمل  اين  تعهد در تهران و ديگر شهر هاي خارج از کردستان متحقق شود توازن قواي جامعه بنفع مردم  بسرعت تغيير خواهد کرد و گارد آزادي مسلح و ميليشياي مسلح توده اي در آنجا هم عرض اندام خواهد کرد. اما خارج از اين فاکتور هم گارد آزادي در ديگر نقاط ايران ميتواند از همين امروز در بطن مناسبات عادي و جاري در جامعه خود را در گروه 5-6 نفره متشکل و سر و سامان دهد. و در ارتباط مستقيم با فرماندهي گارد آزادي کار و فعاليت  خود را در سطح وسيع آغاز نمايد. و بنا به توان و ظرفيتشان تحرک و مانورهاي قابل انجام را به اجرا بگذارند. بچه هاي محل بايستي دور هم جمع شوند و در وحله اول با اعلام گارد آزادي  در شهرشان همه جا را از نوشته هاي حزب و گارد آزادي پر کنند و در و ديوار محلات، اماکن عمومي شهر ها، دانشگاه ها و مدارس و...... با آرم گارد آزادي تزئين نمايند و بلافاصله خبر و گزارش کارشان را به ما برسانند تا افکار عمومي جامعه را از آن مطلع سازيم. جا دارد همينجا پرانتزي باز کنم و خطاب به نيرو هاي گارد آزادي در خارج از کردستان بگويم که نفس شروع کار بخودي خودي بخشي از سئوالات و ابهامات را پاسخ خواهد داد در نتيجه منتظر ماندن تا حل همه ابهامات کار درستي نيست.

در نتيجه بايد هر چه سريع تر در همه شهر هاي بزرگ ايران از رشت و تبريز و رضائيه تا کرمان و بندرعباس و آبادان و هواز و.....هم کار را شروع کرد و گارد آزادي را تشکيل داد و با ما تماس گرفت. دست بکار شدن حول همين نکات، کلي امکانات را براي ما فراهم خواهد کرد و ما وارد فاز تازه تري از کار و فعاليت گارد آزادي خواهد کرد. براي سازمان دادن و براه انداختن گروه هاي گارد آزادي هيچ سياست محدودي موجود نيست، بايد در همه شهر هاي ايران آنرا شروع کرد و دامنه آنرا بسرعت گسترش داد.