به نقل از کمونيست ١٤٤

اول مه تلاشي براي اتحاد، جدالي عليه سرمايه

 

 خالد حاجي محمدي

 

 

اول ماه مه امسال شاهد تلاشهاي زيادي از جانب فعالين کارگري و سوسياليستها براي برپايي مراسمهاي اين روز بود. از مدتها قبل از اول مه فعالين کارگري براي تدارک مراسمهاي اين روز دوره اي از جدل و تبادل نظر و مشورت را با هم پيش بردند. چگونگي برگزاري اين مراسمها، خواست و مطالبات و قطعنامه کارگران در اين روز، به ميدان آوردن کارگران و مردم، سراسري کردن صف آرايي روز کارگر، قطعنامه و سخنرانان آن، چگونگي مقابله با پليس و دهها سوال ديگر همراه با بحثهاي مفيد بر سر موقعيت جنبش کارگري و گرايشات مختلف آن، موانع پيشروي و ...  مورد بحث بوده اند.

 

روز اول مه جدا از جشن ها و تجمعات خانوادگي و جمعهاي کوچک و بزرگ در شهرهاي مختلف، ما شاهد تحرکاتي نسبتا وسيع در تهران و سنندج هستيم. روز جمعه ٧ ارديبهشت کارگران و محافل و تشکلات مختلف کارگري، کانونهاي مدافع زنان و کودکان و جمعهاي زيادي از دانشجويان دانشگاههاي تهران عليرغم فشار و تهديد نيروهاي انتظامي، در آبشارخور روز کارگر را جشن گرفتند. در شهر تهران مراسم اعلام شده توسط خانه کارگر رژيم، به ميدان اعتراض کارگران عليه موقعيت فلاکتبار زندگي و عاملان آن تبديل شد. جالب اين است که جمهوري اسلامي و خانه کارگرش با تمام نقشه هايي که ريخته بودند، جرائت نکردند حتي مراسم خانه کارگرشان و محل آن را از قبل اعلام کنند. درست صبح روز اول مه روزنامه هاي تهران محل مراسم خانه کارگر را اعلام کردند. ميدانستند تجمع وسيع کارگران ميتواند بساط آنها را به هم بزند و مراسم را به اعتراض کارگر به وجوه مختلف فلاکت و محروميت و بانيان آن تبديل کند. اينها به جايي نرسيد، کارگران در اين مراسم با طرح خواستها و مطالبات خود، با طنين کارگر، کارگر اتحاد اتحاد و کارگر معلم، دانشجو اتحاد، مشتي به دهان عليرضا محجوب و خانه کارگر زدند و در خيابانها با صف هزاران نفره خود راه افتادند و اعتراض خود را به نظم سرمايه اعلام کردند. در سنندج مراسم کارگران اين شهر از جانب چماقداران رژيم مورد حمله قرار گرفت و ١٤ نفر از کارگران دستگير شدند و هم اکنون در زندانند.    مراسم اول مه امسال جدالي آشکار و روشن ميان جمهوري اسلامي و طبقه کارگر بود. جمهوري اسلامي هم با تمام ارگانهاي مختلف آن از وزارت اطلاعات، نيروي انتظامي و لباس شخصي و آخوند  و اداره کار و خانه کارگر و انواع ارگان سرکوبگرش از مدتها قبل خود را براي تقابل با کارگران آماده کرده بودند.

از مدتها قبل مراکز اطلاعات آنها شروع به تهديد فعالين کارگري و نه تنها اينها بلکه دانشجويان، فعالين کمونيست، شخصيتهاي خوشنام و سخنگويان نهادهاي انساني کردند. احضار کردند، تهديد کردند و هشدار دادند که در اين روز تحت نظر هستند و هرچه اتفاق افتد از چشم آنها ميبينند. پرونده چند ساله فعالين کارگري سقز را زنده کردند، جلال حسيني ،  برهان ديوارگر و محسن حکيمي را حکم تعليقي دادند و محمود صالحي را دستگير و روانه زندان کردند. براي شکستن فضاي اعتراضي در دانشگاه  و براي ترساندن فعالين دانشجويي نقشه ريختند و سرانجام در دانشگاه امير کبير تهران بهانه تراشيدند و با بسيج چاقوکشان حزب الله به جان دانشجويان افتادند. همزمان با اينها پروژه ارتجاعي رعايت پوشش اسلامي پيش کشيدند و دست به تهديد و ارعاب عليه زنان زدند.  در کل اين مدت مراسم آدم ربايي آنها فعال بود و در مواردي دانشجويان را شبانه ربوده و با کتک و شکنجه و تهديد، روبرو ساختند. اين تلاشها بدنبال شکست آمريکا در عراق و کشمکش با جمهوري اسلامي به بهانه اتمي و به عنوان بخشي از تقلاي رژيم جهت به شکست کشاندن مردم معترض در فضايي است که سياست دول غربي برايش ايجاد کرده است. تلاشهاي جمهوري اسلامي در کل اين پروسه و نقشه و تهديد و ارعاب آنها در اول مه بر بستر همين اوضاع بايد مورد توجه قرار گيرد. تاثير سياست ارتجاعي دول غربي و در راس آنها دولت بوش و سياستهاي اعمال شده آن در منطقه و احساس قدرت جمهوري اسلامي بعد از شکست امريکا در عراق، به جمهوري اسلامي فرصتي داده است که عليه طبقه کارگر و مردم معترض استفاده ميکند.

 

اينکه نهايت اين صف بندي ميان مردم معترض و جمهوري اسلامي به کجا خواهد کشيد، بستگي به عوامل زيادي دارد که پرداختن به همه آنها جايش اينجا نيست. اما تلاش رژيم در اول مه و قمه چرخاني و عربده کشي حزب الله عليه کارگر و مردم در اول مه بخشي از نقشه درازمدت تر جمهوري اسلامي بر بستر اوضاع کنوني منطقه است.

اول مه امسال ميتوانست از اينها فراتر برود. ميتوانست نقشه شوم جمهوري اسلامي را نقش بر آب کند. براي اين امر احتياج به درجه بسيار بالاتري از اتحاد در ميان کارگران و تلاش همه جانبه تر از جانب رهبران و فعالين کارگري و کمونيستها است.

 

در اين ترديدي نيست که در اول مه امسال از جانب فعالين کارگري و کمونيستها تلاش شد سطحي از اتفاق ايجاد شود. تلاش شد درجه اي از اتحاد بوجود بيايد. تلاش شد پيوندي ميان اعتراض کارگر و بخشهاي معترض ديگر در دفاع از حقوق مشروع و انساني آنها ايجاد شود. اينها را در کل اين پروسه و در خود اعتراضات روز کارگر ميتوان ديد. دفاع از معلمان و مبارزات آنها، عليه دستگري فعالين دانشجويي و شعارهاي، کارگر، دانشو معلم اتحاد،  گوياي اين تلاش بود. از مدتها قبل از اول مه رهبران کارگري و فعالين کمونيست و برابري طلب تلاش کردند و شهر به شهر گشتند و در محافل مختلف نشستند و با هم مشورت کرند و تلاش کردند قانع کنند که راه اين است. تلاش کردند روز اول مه روزي باشد که در فرداي آن درجه اي از اتحاد در ميان کارگران ايجاد شده باشد. اين تلاش خارج از هر ارزيابي که وجود داشته باشد قابل تقدير است و در همين حد تاثير مثبت خود را گذاشت، اما کافي نيست.

 

سنتهاي بازدارند در جنبش کارگر، تاثير سنتهاي حاشيه اي و غير کارگري و کنار زدن آنها در جنبش کارگري تنها در تلاش براي اتحاد کنار گذاشته نخواهند شد. راه سر راست به ميدان آمدن تمام قد سنتي است که منفعت کل طبقه کارگر را قطب نماي حرکت خود کرده است. سنتي که روز کارگر برايش، اعلام منفعت مشترک با کارگران جهان به عنوان يک طبقه است. گرايشي که هر جا باشد، منفعت عمومي طبقه کارگر برايش اصل است. گرايشي که نقد کامل و بي کم و کاست به کل نظام سرمايه داري دارد، که کارگر را يک طبقه ميداند و عليه تمام بندهايي است که تحت نام وطن، ملت، زبان و رنگ به کارگران آويزان ميکنند. اين سنت که خود را در مقابل کل طبقه کارگر مسئول ميداند و روشن و بي توهم خواهان لغو کار مزدي است. اين سنت که گرايشات بازدارنده  و موانع راه اتحاد کارگر را ميشناسد و به آن نقد سريع و روشن و طبقاتي دارد. در اول مه امسال همه گرايشات و همه بوچونها به نوعي احساس ميکردند بايد با هم بود. اما پيشروي  و قد علم کردن طبقه کارگر در گرو پا پيش گذاشتن کارگران کمونيست و سنتي است که نقد کار مزدي را هدف خود گذاشته است و روشن و بي ابهام متکي به سنت خود است و نقد روشن و طبقاتي به سنتهاي غير کارگري در اين جنبش دارد.

 

اگر هنوز و متاسفانه امسال هم شاهد عروج وسيع و قدرتمند طبقه کارگر در اول ما مه در ايران نيستيم، اگر صف اعتراض و تجمع کارگران در تهران را هنوز کارگر نفت و مراکز کليدي در صف مقدم آن نيستند، و اگر اين مهم بخشا به فاکتور کل اوضاع سياسي بر ميگردد، يکي از فاکتورهاي مهم نيز اين است که هنوز کارگر کمونيست به عنوان رهبر با نفوز و قابل اعتماد، روشن و قاطع با روشنبيني و داشتن مرز روشن و سريع با ساير گرايشات پا پيش نگذاشته است. تلاش براي تامين اين مهم اولين خشت ايجاد هر اتحاد وسيع و محکمي در ميان طبقه کارگر ايران است.