به نقل از کمونيست ١٤٨

 

 

“سازمان کهنه مسلمانان” بحثي بر سر شيفت هويتي در حزب کمونيست کارگري

 

سعيدکرامت
 s.keramat@gamil.com

 

ميگويند زماني چند کشيش زبردست سعي مي کنند که جوان مسلماني را مسيحي کنند. جوان هم طي سالها نشان ميدهد که کاملا تغيير دين داده و تمام آثار هويت اسلامي را از خودش تکانده است.  تا يک روز که برق قطع ميشود. بعد از يک ساعت وقتي که جريان برق مجددا وصل ميشود، جوان مذکور، در حضور کشيشهاي استادش،  به محض روشن شدن لامپها، با صداي بلند صلوات مي فرستد. کشيش ها  تازه  مي فهمند که سالها آب در هاون کوبيده اند. غرض از باز گو کردن اين حکايت، زمينه سازي براي پرداختن به شيفت هويتي است که در   حزب کمونيست کارگري ايران (حککا) صورت گرفته است. تا مدتي پيش هرکسي که با آن حزب آشنائي داشت، آنرا بعنوان جريان سکولار ميشناخت اما اکنون با اعلام سازماني   تحت عنوان (Ex-Muslims)  يا "سازمان مسلمانان سابق"  خود را "کهنه مسلمان" معرفي کرده اند. اين تغيير هويت را براي مبارزه بر عليه جريانات اسلامي اعلام کرده اند.                               

 

 محمود قزويني اين شيوه هويت سازي را نقد کرده است و ياد آورد شده است که تکيه بر هويت قومي و مذهبي نه تنها ظرف مناسبي براي براي مبارزه با اسلام سياسي نيست، بلکه ظرفي ارتجاعي است.  اين نقد اما، به محمد آسنگران و ديگر منقدان قزويني بر خورده و او را متهم کرده اند که وي جنبش مبارزه با  اسلام سياسي را "ارتجاعي" قلمداد کرده  و از جنبش اسلامي "دفاع" کرده  و يا از زاويه "فرقه گريانه" به مسئله برخودر کرده است.

به نظر من برداشت مخالفين نظر محمد قزويني نه منصانه است و نه مستدل. کلمات و عباراتي که بکار برده اند بجاي بار عقلاني، بار سنگين احساسي و تعصبي دارند.  اما  جوهر بحث قزويني اين است که تقسيم انسانها بر مبناي هويت هاي قومي و مذهبي عملي ارتجاعي و فرقه گرايانه است.  وي به روشني نوشته است:
"سازمان اکس مسلمان همانطور که از نامش پيداست، سازماني است تشکيل شده از مسلماناني که دينشان را ترک گفته اند. اينکه چطور انسانهاي که ٢٠-٣٠ سال است که کمونيست و آته ئيستند، ناگهان اکس مسلمان شده اند، خود حديثي است که بايد از اين دوستان پرسيد. بنا بر اين بحث برضد جنبش ضد اسلامي نيست. بر سر مخالفت به تقسيم بندي انسان بر مبناي مليت، قوميت و رنگ پوست است" اميدوارم که براي خوانندگان روشن شده باشد که  محمود قزويني به فارسي روان نوشته است که " بحث برضد جنبش ضد اسلامي نيست. بر سر مخالفت با تقسيم بندي انسان بر مبناي مليت، قوميت و رنگ پوست است."  من هم در اين راستا چند نکته اي را ياد آور خواهم شد.                             


شيفت هويتي            

 موضوع بسيار ساده است. کسي که خود را بعنوان مسلمان سابق معرفي ميکند، بلاواسطه اين را قبول کرده است که زماني هويت اسلامي داشته است. اما اکنون به هر دليلي آنرا را ترک کرده است. به اين معنا تبليغات بورژوازي را براي تقسيم بندي انسانها بر منباي هويت هاي مختلف را پذيرفته و آنرا يک امر طبيعي و داده شده مي پندارد. اين تصور اما، غلط است. هويت مذهبي مثل هويت ملي ساخته و پرداخته جامعه است. انسان وقتي که به دنيا مي آيد نه دين دارد نه مليت. اما خانواده، مدرسه، جامعه و رسانه هاي گروهي به او ميگويند که تو دينت  و يا مليتت چيست. کسي که خودش را مسلمان سابق معرفي مي کند، معنايش اين است که قدرت درک اين ابتدائيات را ندارد؛ ذهنش توسط ميديا و تصور عاميانه غربي شکل گرفته است. باورش شده است که خودش هم روزي  مسلمان بوده. هنوز هويت جهان شمول انسان را درک نمي کند و در تند پيچ هاي زندگي مثل آن جوان مسلمان به عاداتي که با آن بار آمده است رجوع ميکند. 
 بسياري از غربي ها هر گاه انساني با پيشينه  خاورميانه مي بيند، در اغلب موارد، بلاواسطه فکر ميکند که او مسلمان است، گوشت خوک نمي خورد، زنش  حجاب  پوشد و پشت سر او را ميرود ولااقل روزهاي آخر هفته  بچه اش را به مدرسه مذهبي ميفرستد. خيلي از نظريه پردازان جوامعه چند فرهنگي، مشکل دارند متوجه شوند که انسان و يا جريانات سکولار، مخالف هويت ملي و مذهب و خرافات ديگر و در ميان شرقي ها ممکن است وجود داشته باشد. در نتيجه هر گاه يک فرد شرقي را ببينند که بر عليه مذهب صحبت کند، هنوز آن تصور عاميانه نژاد پرستانه به آنها اجازه نمي دهد که او را "سکولار"  ويا "آته ئيست" بنامند، در عوض دوست دارند او را "مسلمان سابق"  بنامند تا بگويند هنوز از ما نيست ولي مخالف مذهب است.              
فشار اين تصور است که هويت سکولار و ضد مذهب رهبري حککا را کنار زده  و به آنها القاء کرده است که بر خلاف هويت تاکنونيشان، آنها "کهنه مسلمان" هستند. 
اشکالات اين هويت مستقل از دليل اين شيفت هويتي، سئوال اين است که چرا با پرچم و اسم "کهنه مسلمانان"  و يا "مسلمانان سابق" نمي توان به جنگ نيروهاي اسلامي رفت؟                         

روشن است که اين هويت خود يک هويت سکتي به اعضاي آن سازمان ميدهد. و حتي يک هويت سکتي پيشين تر آنها ميسازد. اعضاي اين سازمان ميگويند قبلا مسلمان بوده اند، اکنون متحول شده اند به يک سکت بسيار محدودتر که نه مسيحي هستند، نه مسلمان، نه يهودي، نه بودائي و نه سکولار تبديل شده اند. اين سکت "کهنه مسلمانان" سکتي بسيار دافع   کنند وي يا Exclusive است. يعني نه تنها يک فرد سکولار و آته ئيست، بلکه اعضاي فرقه هاي ديگر رغبت نمي کنند به آن بپيوندند. هرگاه کسي به چنين عنواني  بر ميخورد، حتي اگر پلاتفرم مترقي و مدرني داشته  باشد، او را دفع خواهد. وي را به  ياد هويت خودش ميندازد. چون انسان پس از مشاهده تابلوي هويتي، با خودش بفکر فرو خواهد رفت و خواهد گفت "خيلي خوب! اينها کهنه مسلمان هستند من که سکولار، يا مسيحي ، يا يهودي  و يا سيک هستم.  پس نمي توانم خودم را "کهنه مسلمان" معرفي بکنم و به آنها بپيوندم.  به اين معنا هويتسازي ارتجاعي  است.   براي من نوعي، "سازمان مسلمانان سابق" همان اندازه جذبه دارد که "سازمان سيک هاي سابق". 
هزينه اجتماعي  اين تقسيم بندي بر مبناي هويت ديني بسيار بالا است. اين هويت سازي کاذب تجهزات تبليغاتي براي رسانه هاي گروهي غرب تهيه ميکند که گويا، انسان سکولار و ضد دين در کشورهاي شرقي وجود ندارد بلکه آنچه هست يک عده "کهنه مسلمان" هستند. بعبارت ديگر، فعاليت تحت نام "مسلمانان سابق" به  تبليغات رسانه هاي گروهي غرب براي تراشيدن هويت مشروعيت ميبخشد.    

در جواب اين نقد ها گفته شده است که " چه اشکال دارد مديا از اين نام  استقبال کرده و پوشش وسيعي به آن داده است؟!"  پوشش خبري که هويت ديگري براي انسانها بسازد ميخواهم اصلا و جود نداشته باشد. چه اشکالي دارد که اينها خودشان را "سازمان سکولاريست ها" يا "سازمان آته ئيست ها" يا "لائيکها" بنامند؟. اسم مناسب کم است؟ اگر ما اين نوآوردي حککا را بپذيريم بايستي براي دفاع از حقوق زنان "سازمان مردان سابق" را تشکيل بدهيم. يا براي مبارزه با ناسيوناليسم تشکلهائئ تحت عناوين  "سازمان کردهاي سابق" و يا "ترکهاي سابق" و يا "فارسهاي سابق" تشکيل دهيم  و از مردم دعوت کنيم  که به آنها بپيوندند؟  رجوع به اين هويت ها چندش آوراست. تصورش بر بکنيد يک عده آلماني  سازماني تحت عنوان "سازمان ژرمن هاي سابق" براي مبارزه با نازيسم تشکيل داده اند. چقدر همچين سازماني سمپاتي شما را جلب خواهد کرد؟  مگر غول هاي فکري ضد مذهب در اروپا خود را مسيحي و يا يهودي سابق ناميدند که امروز آته ئيست ها خودشان  را   " کهنه مسلمان" به جامعه معرفي کنند؟                  

 

 اين شيفت هويتي حککا يکبار ديگر  نشان داد که سه دهه تلاش کمونيسم کارگري براي مبارزه با هويت هاي کاذب تاثيري بر نگرش و درک چپ سنتي درون آن حزب نداشته است. معلوم نيست اين رفقا در اين همه سالها چي ياد گرفته اند؟  واقعا نظرشان، ميزان درکشان از مسائل سياسي و اجتماعي، و از همه مهمتر فرهنگ سياسي شان نا اميد کنند است.