گارد آزادی پروژه حزب ماست برای اینکه دست کارگر را به اسلحه و اسلحه را به دست کارگر برساند

سخنرانی فاتح شیخ رئیس دفتر سیاسی حزب حکمتیست

در افتتاح چهارمین نشست شورای کادرهای تشکیلات کردستان

 (٢٤ نوامبر ۲٠٠٧)

 

 خوشامد می گویم به همه شما عزیزانی که در این نشست حضور دارید و از جانب رهبری حزب، می خواهم از کمیته کردستان، از رفیق رحمان حسین زاده دبیر کمیته و از هیات اجرائی آن، بخاطر فعالیتهای موفق سال گذشته و برنامه هائی که برای آینده این کمیته مهم حزب ما داده اند عمیقا قدردانی کنم.

این نشست در اوضاع ویژه ای برگزار می شود؛ به دو ویژگی اشاره می کنم که به نظرم بر کار نشست و تمرکزهائی که شاید باید در نظر بگیرد تاثیر دارد: اول اوضاع جامعه، اوضاع دنیا، اوضاع ایران، که متاسفانه ویژگی برجسته اش سایه سیاهی است که خطر جنگ نه فقط بر ایران بلکه بر منطقه و دنیا انداخته است. امیدوارم برای بررسی چگونگی مقابله با این اوضاع فرصت کافی داشته باشیم، نمی شود به چنین خطر مهمی بی توجه بود و راه خود را رفت! ویژگی دوم اینکه این بزرگترین تجمع حزبی ما بعد از کنگره دوم حزب است. چنانکه مطلع هستید دو مبحث اساسی کنگره خطر جنگ و راههای مقابله با آن و تاکید جدی بر حزبیت بود. پروژه های بزرگ حزب بعد از کنگره در ارتباط با این دو مساله، یعنی مقابله با جنگ و اهمیت حزبیت، را قاعدتا این نشست و کمیته منتخب آن باید در عرصه کار خودش ترجمه عملی بکند.

نمی خواهم وقت شما را بگیرم؛ رفقای دست اندر کار، با تبحر و تسلط کاملی که بر این عرصه دارند حتما همه وجوه فعالیت کمیته کردستان و شورای کادرهای تشکیلات کردستان را به روشنی تشریح خواهند کرد، رفقائی که حزب ما به وجودشان افتخار می کند، رفقائی که چکیده تجربه سی ساله انقلاب ایران، جنبش انقلابی کردستان و تحزب کمونیستی کارگری در آن جامعه هستند؛ فقط به اهم مسائلی که به نظرم در اولویت فعالیت ما در کردستان قرار دارد کوتاه اشاره می کنم: اول همان ضرورت مقابله با اوضاع جنگی است، که در واقع جمهوری اسلامی فی الحال دارد از آن برای تحمیل خفقان بیشتر استفاده می کند، و همچنین ایجاد آمادگی برای مقابله با خود جنگ در صورت وقوع است. این کاری است که نشست باید درباره آن تصمیم بگیرد. دوم مساله حزبیت و رهبری حزبی است: کمیته کردستان از مهمترین ارگانهای حزب ما و مهمترین ابزار اجرای پروژه ها و نقشه های ما در عرصه فعالیتش در کردستان است. بنابراین در ادامه فعالیتهای سالهای گذشته، که تا حدود خوبی پیشرفت کرده ایم، تثبیت استقرار پایدارتر، محکمتر و مکفی تر کمیته کردستان و هیات اجرائی آن در مجاورت عرصه فعالیتش، یک هدف اساسی ما است. سوم اینکه گارد آزادی پروژه مهم حزب ماست که استارت و راه انداختن آن در درجه اول به عهده کمیته کردستان و کادرهای ما در کردستان است، گرچه این یک پروژه سراسری است اما جاری شدن، متحقق شدن و گسترش آن از کانال فعالیت و قدرت و نفوذ ما در کردستان می گذرد. و بالاخره یک وظیفه روتین و همیشگی ما که در این دوره اهمیت و برجستگی بیشتری پیدا می کند، درافتادن با ناسیونالیسم و قومپرستی است، نقد ناسیونالیسم و قومپرستی و هر دو پرچم سیاسی آنها یعنی "تمامیت ارضی" طلبی ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و فدرالیسم و قومپرستی ناسیونالیسم کرد عرصه ای است که ما سالها با آن درگیر بوده ایم و افتخار آن را داریم که پرچمدار قاطع و سازش ناپذیر نقد ناسیونالیسم از هر دو سو بوده ایم.

من اینجا دوست دارم بطور ویژه روی پروژه گارد آزادی تاکید کنم. در کنگره حزب راجع به این مساله بحث کافی شد. این یک عرصه جدید است و به این اعتبار اختلاف نظر و تفاوت آراء در مورد آن طبیعی است. کنگره حزب فرصت داد که همفکری و اتفاق نظر کلی بر سر تصویرمان از گارد آزادی تامین بشود و ما در این نشست از این پلاتفرم و پیشرفت حرکت می کنیم و می رویم که گارد آزادی را به یک واقعیت قدرتمند، به ابزار قدرت واقعی توده مردم تبدیل کنیم.

ببینید رفقا! گارد آزادی صرفا یک پروژه کار نظامی و سازمان نظامی نیست. خیلی از جریانات چپ هستند که در برنامه شان "تسلیح همگانی" نوشته شده و بارها هم آن را تکرار می کنند، اما وقتی به ترجمه عملی آن بر می گردد و حزب حکمتیست پروژه مشخص گارد آزادی را در دستور می گذارد و دست بکار اجرای آن می شود، متاسفانه این چپ درک آن را ندارد که این یک طرح واقعی در راستای همان "تسلیح همگانی" است. این حکم که طبقه کارگر بدون قدرت نظامی و نقشه جنگی نمی تواند انقلاب سوسیالیستی را به چشم ببیند، صدوپنجاه سال است در جنبش ما تکرار و تاکید می شود؛ ولی انگار بخشی از چپ فقط دوست دارد عبارت انقلاب و در واقع انتظار انقلاب را تکرار کند بی آنکه ابزارهای واقعی تحقق آن در شرایط مشخص امروز را تامین کند؛ وقتی حزب حکمتیست در ادامه سنت کمونیستی مارکسی و لنینی، در ادامه سنت انقلاب اکتبر (که این روزها نودمین سالگرد آن است) دست به ابزارهائی می برد که انقلاب کارگری را بطور واقعی در چشم انداز قرار می دهد، اینها خرده می گیرند که گویا به خود انقلاب و سوسیالیسم اعتنا نداریم! آن کسی که فقط "سوسیالیسم فورا" را شعار می دهد و گامهای فوری و امروزی رفتن به طرف سوسیالیسم را مشخص نمی کند، در بهترین حالت نهایتا یک پاسیو، یک دنباله رو و یک حراف باقی خواهد ماند و در شرایط امروز عملا به حالت انتظار و پاسیویتی سیاسی ای که متاسفانه بر جامعه و جنبش کارگری مسلط است خدمت می کند.

ما نقد سرمایه داری و نقد ناسیونالیسم را بعنوان وظایف مهم و همیشگی خود در دستور داریم، اما معتقدیم که، بقول مارکس، "سلاح نقد" جای "نقد سلاح" را نمی گیرد، "سلاح منطق" جای "منطق سلاح" را پر نمی کند. نقد برای ما یک سلاح است. ما به نقد سرمایه داری، نقد امپریالیسم، نقد ناسیونالیسم و پرچمهای سیاسی امروزی آن متکی هستیم. ما این نقد را به روشن ترین وجه انجام داده ایم. هیچ جریان کمونیستی در دوران ما، به اندازه ما ادبیات نقادانه ضد سرمایه داری و ضد ناسیونالیستی تولید نکرده و به جامعه عرضه نکرده است. ولی در عین حال تکیه ما بر این است که طبقه کارگری که در این شرایط جهانی، که میلیتاریسم سراسر دنیا را فراگرفته: از آمریکا و ناتو در افغانستان و عراق گرفته تا باندهای مسلح در قلب آفریقا - که بطور مثال معادن الماس را به پایگاه نظامی و کارگران را به بردگان امروزی تبدیل کرده اند - طبقه کارگری که در این شرایط نتواند دست به اسلحه ببرد، سرنوشتش فقط بردگی است. معادن الماس کنگو نمونه ای گویاست برای اینکه هر کارگری درک کند که بردگی امروز یعنی چه. بردگی در معادن الماس کنگو، بردگی دوران اسپارتاکوس نیست، این بردگی مزدی سرمایه داری امپریالیستی سناریو سیاهی معاصر جهان ما، جهان گلوبال ماست. بعضیها فکر می کنند تقصیر از گلوبالیزیشن است! اما تقصیر از خود سرمایه داری، خود رابطه کار و سرمایه است که در این دوره آنچنان زیر سلطه میلیتاریسم است که دیگر علنا اسلحه بدست روی سر کارگر می ایستند و اگر کارگری آخر کار یک قرص کوچک الماس زیر زبانش بگذارد که با خود بیرون ببرد، همانجا با شلیک گلوله جانش را می گیرند!   

در همچنین شرایطی که نظامیگری، ارتجاع میلیتاریستی تمام گوشه های دنیا را گرفته است، فقط حرافی بیهوده است اگر یک حزب کمونیستی راه واقعی دست بردن به اسلحه را به کارگران و مردم نشان ندهد. گارد آزادی پروژه حزب ماست برای اینکه دست کارگر را به اسلحه و اسلحه را به دست کارگر برساند. کمیته کردستان حزب حکمتیست این افتخار را دارد که مجری این پروژه است و همه حکمتیستها از تهران و مشهد و شیراز و تبریز و عراق و خارج و هر جای دنیا به کمیته کردستان حزبمان که در این شرایط حساس دنیا اجرای این پروژه مهم را شروع کرده افتخار می کنند. امروز اگر مبشری برای انقلاب کارگری باشد آن حزبی است که بتواند راه واقعی قدرتمند شدن کارگر و توده های محروم را نشان بدهد و با برداشتن گامهای عملی، نیروی متحقق کننده انقلاب کارگری را آماده بکند. کارگران ایران ممکن است در میان مدت سرنگونی جمهوری اسلامی را ببینند اما بدون مسلح کردن خود به یک ابزار قدرتمند نظامی و بدون حزبی که این ابزار را تامین کند امکان ندارد انقلاب کارگری خودشان را ببینند. حزب حکمتیست و کمیته کردستان حزب این افتخار را دارد که پرچم این عزم و اراده انقلابی را در دست دارد. همینجا به کمیته منتخب نشست تبریک می گویم که در چنین موقعیتی قرار می گیرد و برای همه شما موفقیت آرزو می کنم.