اسقف کانتربری و حکم سنگسار!

 

حسين مرادبيگي

 

 

سر اسقف کلیسای کانتربری، کشیش روان ویلیامز، در مقابل واکنش تند افکار عمومی و بعضی از روزنامه های بریتانیا به حمایتش از اجرای “قوانین شریعه” در این کشور، از موضع خود عقب نشست. وی که ظاهرا ادعا میکرد از این موج مخالفت در مقابل خود شوکه  شده است ، گفت، منظورش از اجرای قوانین شریعه در بریتانبا ایجاد یک جامعه اسلامی موازی با جامعه انگلستان نبوده است، بلکه منظورش از اجرای قوانین شریعه، دادن نوعی آزادی عمل به گروههای اسلامی در چهارچوب جامعه سکولار بریتانیا بوده است!  

کشیش ویلیامز بار اول که خطاب به یک جمعیت چند صد نفره صحبت میکرد، ضمن سفسطه بافی درمورد  رابطه قانون مدنی با “قانون مذهبی ” چنین گفت،“ قوانبن شریعه باید در بریتانیا جاری شود؛ لااقل بخش هایی از آن.” گفت، “باید به قضات شرع اجازه داده شود  که در مورد بعضی از مسائل مدنی حکم بدهند و دادگاههای بریتانیا نیز تصمیمات آنان را برسمیت بشناسند، از جمله در منازعات خانوادگی، مانند ازدواج و طلاق و ارث و غیره. ”

دو هفته قبل از سخنان کشیش روان، یکی از همتاهای اسلامی او به نام سوهیب حسن هم به تیمی از تلویزیون کانال چهار بریتانیا  میگوید: “شریعه، در بریتانیا را میزند. ” شیخ حسن به این تیم تلویزیونی میگوید: “اگر قانون شربعه(در بریتانیا) اجرا شود، آنها میتوانند این کشور را به “مامن صلح ” تبدیل کنند. چرا که اگر دست دزدی را ببرند دیگر هیچ کسی دزدی نمیکند و اگر یک بار – فقط یک بار – یک زناکار را سنگسار کنند، دیگر هیچ کس این جنابت را مرتکب نخواهد شد ”  شیخ افزوده بود که ، جامعه بریتانیا بایستی با این سیستم آشنا گردد.”!

ظاهرا گفته های این شیخ پشم الدین و سکوت ارگانهای اجرایی و قضایی دولت بریتانیا در مورد سخنان او کافی بوده است تا کشیش کانتربری هم بیانات او را در قالب دخالت “قوانین شریعه” در “بعضی منازعات خانوادگی” ترجمه کند و بربریتی را که شیخ میخواهد در قلب اروپا به محلات مردم مسلمان نشین بریتانیا تحمیل کند، “بشارت” دهد! 

هرچند اظهارات کشیش کانتربری خشم و نفرت افکار عمومی از جمله مطبوعات بریتانیا را برانگیخت و بعضی حتی خواستار استعفای وی شدند، اما حقیقت جامعه بورژوایی و جلو آمدن مذهب در آن بسیار تلخ تر از اینهاست. توجیهات کشیش کانتربری و نه معذرتخواهی رسمی او از مردم در بریتانیا موید این واقعیت است. نه تنها کشیشان که روسای دول اروپائی نیز در جلو کشیدن مذهب در جامعه، کلیسا و آخونها و ملاها را یاری میدهند. وقتی سارکوزی این “بناپارت” جدید فرانسه، در مقابل پاپ بندیکت شانزدهم بر این امر که  “معلم هرگز نمی تواند نقش کشیش یا پاستور را در انتقال ارزشها ایفاء کند” تاکید میکند، کشیش کانتربری هم خواهان اجرای “قانون شریعه” در بریتانیا میشود(1). نه تنها دول بورژوایی که جریانات راست نیز به مذهب پرو بال میدهند. صاحبان ثروت هم منابع مالی بسیار قابل توجهی را در اختیار موسسات مذهبی قرار میدهند. مذهب مدتهاست برای دفاع از نظام گندیده سرمایه داری به جلو رانده شده است. تلاش سر اسقف کانتربری بعنوان رئیس کلیسای بریتانیا برای میدان دادن به اسلام، این دین خون و مرگ و عبودیت، برای دخالت در زندگی محلات مسلمان نشین بریتانیا، تلاشی است در جهت باز کردن دستهای کلیسا در این جوامع برای دخالت در زندگی مردم. تلاشی است برای اینکه مردم به زبانهای مختلف را اگر بتوانند تحت عناوین “شریعه” زیر سلطه “قوانین مذهبی” رها کنند. همه مذاهب در واقع دین خون و مرگ و عبودیتند. بقیه در هرحال در قفس شده اند، اما این یکی، اسلام، هنوز رها است و خون و مرگ و مصائب ببار میاورد.  

هیولای اسلام سیاسی توسط دولت آمریکا و دول غربی در متن جنگ سرد علیه کمونیستها و طبقه کارگر از حاشیه به متن آورد شد. برای محدود کردن مصائب این هبولا به محدوده کشورهای اسلام زده و کاهش ضایعات آن در کشورهای اروپائی، امتیازات بیشماری را به آخوندها و ملاها و نهادهای اسلامی داده اند که هنوز هم ادامه دارد.  تحت عنوان جدا کردن “اسلام خوش خیم” از “اسلام بدخیم”(تروریسم اسلامی ) منابع مالی بسیار بزرگی را در اختیار مراکز و موسسات اسلامی قرار داده و قرار میدهند. دیوار مساجد در کشورهای  اروپائی بخشا به کمک دولتها و دیگر نهادهای “فرهنگی” این کشورها و موسسات اسلامی همچنان در حال بالا رفتن است. هفته نامه اکونومیست انگلیسی در مقاله ای تحت عنوان “جنگ کتابهای مقدس” می نویسد: “موقوفه و ارشاد سعودی 120000 نفر از جمله 72000 امام را در استخدام دارد. انگلستان کليسای رسمی دارد. به قول همین منبع 99 انجیل به 99 زبان ترجمه شده است، حتی زبانهایی که عده کمی با آن صحبت میکنند. سالیانه 100 میلیون انجیل را که بیشتر آن مجانی است بدست مردم میرسانند.” بین آخوند و ملا و کشیش، مسابقه تحمیق جامعه در حال انجام است. این تعداد در حوزه های علمیه حکومت اسلامی از 200000 نیز بالاتر است.

در قلب اروپا اسلام را در اجرای آپارتاید جنسی کمک میکنند. ایجاد استخرهای زنانه و مردانه، طرح ایجاد “دادگاههای شرع” و مدارس مذهبی در کشور کانادا، و بالا رفتن آمار “قتلهای ناموسی” و اذبت و آزار زنان و دختران از دست آوردهای دست مالیدن بورژوازی اروپا به سر “اسلام خوش خیم” است. در کشور سوئد همین چند روز پیش وزیر آموزش عالی این کشور پیشنهاد “تربیت امام مساجد در دانشگاههای سوئد” را مطرح کرد.  در کنار اینها به کمک تز ارتجاعی “نسبیت فرهنگی” که گویا حجاب و مقنعه و شوهر دادن کودک 9 ساله و غیره نه محصول تحمیل زور و فشار که ناشی از نگرش و باروهای این مردم است باعث شده است که حقوق جهان شمول آنان را در این جوامع انکار کنند. از این تز ارتجاعی راسیسم و اروپا محوری برای توجیه تحقیر این مردم استفاده کرده و فمینیست ها و احزاب چپ و لیبرال این کشورها نیز تحت این عنوان به نوبه خود به آماده کردن زمینه برای رها کردن این مردم در دامن توحش اسلامی و غیره ، کمک کرده اند.  

یکی از این جوامع و یکی از دولتهای تیپیک، دولت بریتانیا است. در این کشور بویژه در یک دهه اخیر مرتبا مسجد ایجاد شده است. مدارس دینی فراون است. در محلات مسلمان نشین شرق لندن “انجمن های شریعه اسلامی” دایر است. بریتانیا کشوری است که حجاب و مقنعه در دانشگاههای آن ممنوع نیست و اگر مخالفت مدیران مدارس نبود، بورقا نیز با کمک دولت به مدارس راه مییافت. دولت بلر به این لحاظ تقریبا دولتی نیمه مذهبی شمرده میشد. گوردن براون جانشین تونی بلر و نخست وزیر فعلی هم به جای دادن یک تذکر رسمی به کشیش کانتربری که کلیسا حق دخالت در زندگی مردم و قوانین مدنی را ندارد، ضمن تاکید دوستی خود با کشیش کانتربری به این اکتفا کرد که زیر لب بگوید، در بریتانیا قوانین مدنی بریتانیا حکم میرانند. وجود چنین جو و فضایی است که به شیخ حسن های اسلامی و کشیش کانتربری اجازه میدهد که خواستار رسمیت قانونی دادن به دخالت مذهب تحت عنوان جاری کردن “قوانین شریعه” در زندگی مردم محلات مسلمان نشین بریتانیا شوند، و بدون ترس از هر نوع بازخواستی از بریدن دست و سنگسار زنان و دختران در کانال تلویزیونی این کشور حرف زده و آن را تشویق کنند! 

همین کافی است که ارزش مقاوت و اعتراض کمونیستها و مردم و افکار عمومی سکولار و رادیکال را برای عقب راندن این جو و فضا و به مصاف طلبیدن تز ارتجاعی “نسبیت فرهنگی” نشان دهد. تلاش برای عقب زدن طرح “دادگاههای شریعه” و اجرای مدارس مذهبی در کاناد، در دیگر کشورهای اروپایی و همین چند روز قبل در کشور سوئد در اعتراض به سخنان لارش لیون بوری وزیر آموزش عالی کشور سوئد در مورد “تربیت امامان بی خطر” از این جمله اند. اما اینها در مقابل تعرض مذهب به جامعه و به دخالت در زندگی خصوصی مردم و در آموزش و پرورش هنوز کافی نیست. باید مردم آزادیخواه و سکولار به تعرض مذهب و تعرض توحش اسلامی به جامعه و به دخالت در زندگی مردم و جامعه مدنی حساس باشند. هیچ ذره از تعرض به سکولاریسم را نباید تحمل کرد. هیچ ذره از دخالت شریعه را در زندگی مردم نباید تحمل کرد! روشنگری و نقد مذهب را باید وسیعا ادامه داد. 

*****

 

١- به نقل از لوموند دیپلماتیک فارسی، شماره فوریه 2008