-- Logo ---->

عجایب اعتصاب عمومی کردستان یا رندی سیاسی

رحمان حسین زاده

 

عاقبت و برای یکبار هم شده جنبش و احزاب بورژوازی را پشت سر فراخوان قطب چپ جامعه دیدیم. به تجربه اعتصاب عمومی مردم کردستان در هفته گذشته اشاره دارم. از عجایب اعتصاب عمومی مردم کردستان یکی هم پیوستن لنگان لنگان احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد به  فراخوان نیروهای چپ جامعه کردستان از جمله کمیته کردستان حزب حکمتیست برای اعتصاب عمومی در کردستان بود. درتجربه بیش از سه دهه فعالیت سیاسی و کمونیستی مستقیم خود برای اولین بار می بینم جریانات ناسیونالیست آگاه به منافع طبقاتیشان، پشت سر فراخوان نیروهایی صف میکشند که جامعه آنها را به عنوان کمونیست و چپ میشناسد.

هر دو بخش حزب دمکرات کردستان ایران و هر دو جناح سازمان قوم پرست زحمتکشان بعد از این پا و آن پا کردن و تردیدهای زیاد، با لمس این واقعیت که کل مردم کردستان حتی با فرض سکوت و بی تحرکی آنها به استقبال اعتصاب عمومی بزرگی خواهند رفت، سکوت را شکستند و با موج به راه افتاده در حمایت از اعتصاب عمومی همراه شدند.  این حقیقت که تناسب قوا و اراده مستقیم مردم در دو راهیهای تعیین کننده ، نهایتا بخشی از نیروی صف مقابل را هم به زیر پرچم خود و هژمومی خود میکشد، در این مورد و این بار به نفع جبهه چپ و رادیکالیسم و مردم آزادیخواه حکم راند. این تجربه از دستاوردهای نادر و با ارزش این اعتصاب است که در ابعاد اجتماعی و میلیونی نشان میدهد که میشود  صف چپ و رادیکالیسم نه پسقراول جنبشهای بورژوایی، بلکه بر عکس هدایت گر و پیشقراول مبارزات اجتماعی باشند که جنبشها و جریانات بورژوایی از سرناچاری و برای مربوط نگاه داشتن خود به جامعه، پشت سر آن به خط شوند. این پدیده را باید به فال نیک گرفت. و در عین حال  به دقت مانورها و تقلاهای جریانات ناسیونالیستی و بورژوایی، برای به  کجراه بردن تحرکات اجتماعی، خاک پاشیدن در چشم مردم، و تقویت پرچم سیاسی خود در دل این تحولات را دنبال کرد. به ویژه اینکه در این مورد مشخص این تقلاها فی الحال و از همان آغاز کار، براه افتاده است. مردم در کردستان و سراسر ایران تجربه پرهزینه و خونباری از بند و بست های این جریانات با انواع محافل ارتجاع در حاکمیت یا در اپوزیسیون دارند.  

 

مصادره اعتصاب عمومی به نفع جنبش سبز موقوف

ناسیونالیستهای با تاخیر و از سراجبار بدنبال اعتصاب روان شده، به سهم حاشیه ای خود در این حرکت قانع نبوده، رندانه و با تحریف اعتراض مردم، در فکر جبران مافات هستند. و از همان آغاز در صدد مصادره آن در راستای اهداف طبقاتی و سیاسی و جنبشی خود برآمده اند. میخواهند قدرت اجتماعی اعتصاب عمومی را وجه المصالحه خود با بورژوازی مرکز و از جمله  جنبش بورژوایی سبز کنند. در این راستا بدوا لازمست ماهیت و کارکرد این اعتصاب را تحریف کرده و آن را با اهداف جنبش سبز یکی نشان دهند. بیانیه ها و تفسیر و تعبیرهای ضد حقیقت این جریانات ، این حرکت را به عنوان بخشی از "دمکراسی"، بخشی از "جنبش مدنی"، و یا "جنبش جاری یکساله اخیر" می نامند. به عنوان نماینده خود گمارده مردم بابت "بدهکاری سکون و سکوت" عدم همراهی مردم کردستان با جنبش سبز، طلب مغفرت میکنند!  مدیای فارسی زبان طرفدارجنبش سبز، یکی بعد از دیگری عبدالله مهتدی را به عنوان شاخصترین چهره مذبذب و ابن الوقت این طیف، به پای مصاحبه کشانده اند، تا حرف مشترک همه آنها را اعلام کند. و بگوید که این اعتصاب عمومی "کردها" جزوی از "جنبش دمکراسی ماههای اخیر" است. ما کمونیستها و صف رادیکال و چپ، باید این فریبکاری، هجوم و تعرض مشترک طیف متنوع ناسیونالیسم کرد به اهداف اعتصاب عمومی، و حمله به آمال و آرزوهای میلیونی مردمی که به پای آن رفتند، را جدی بگیریم. باید در مقابل آن سد ببنیدم و از دستاورهایش دفاع کنیم.

اعتصاب عمومی مردم کردستان و "جنبش جاری سبز" هیچ سنخیتی با هم ندارند. سابقه و کاراکتر و پلاتفرم و مطالبات و رهبری و سازمان و سیاستهای الهام بخش این دو جنبش، تماما از هم متفاوت است. در فرصتی بی تردید لازم است به تفصیل در مورد این دو جنبش، اهداف و آرمانها و نیروهای متفاوت و غالبا متخاصم آن، گفت و نوشت. در این نوشته کوتاه مختصرا میتوان به مولفه های زیر اشاره کرد.

جنبش جاری سبز، ادامه تحرک اصلاح طلبان حکومتی است که زمانی تحت نام دوم خرداد و امروز با پرچم سبز از سهم خود در اداره اقتصاد و سیاست کشور، ناراضی است. سبز اعتراض "نورچشمی های امام" امثال رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی و گنجی و سروش و مهاجرانی و سازگارا و مخملباف، است که با پلاتفرم درجه ای از تعدیل مورد نظر بورژوازی غرب (گشایش فرهنگی، تاچریسم اقتصادی) پا به میدان گذاشته است. مطالبه سبز بازی دادن و میدان دادن بیشتر به خودشان و  اپوزیسیون بورژوایی، است تا در چارچوب قانون اساسی بلکه جمهوری اسلامی نوع دومی بسازند.

اپوزیسیون مستأصل راست و چپ بورژوایی، از سلطنت طلبان ومشروطه خواهان و جمهوریخواهان تا شاخه های مختلف چپ بورژوایی و ناسیونالیستهای کرد و طرفداران حقوق "خلقها"، به امید تحقق یک انقلاب مخملی و از این طریق رسیدن به نان و نوایی، حول پرچم سبز گرد آمده اند.

تحرک خیابانی آنها حول "مرگ بر  دیکتاتور و خامنه ای"  و "مرگ بر دولت کوتا"، در بهترین حالت چیزی جز کارت اعمال فشار سران این جنبش برای معامله گری در بالا و جابجایی در  سیستم قدرت موجود نیست. واضح است مطالبات زنان، جوانان ، کارگران و خواست بهبود زندگی اکثریت جامعه، به اذعان فعالین رادیکال همه این عرصه ها، جایی در این جنبش ندارد و این منطق طبقاتی و سیاسی  جنبش سبز است. هنگامی هم که فعالین سبز تحت فشار توقعات مردم حرفهایی کلی در "دفاع" از بخشهای مختلف جامعه میزنند ، همانطور که در "اول مه " دیدیم، افاضاتشان چیزی جز کلی گوییهای توخالی برای عوامفریبی نیست.

اعتراض موسوی به رعایت نکردن "آیین دادرسی" در جریان اعدام پنج فعال سیاسی، جنایتی که مردم کردستان در اعتراض به آن بپا خاستند، پوچ بودن اعتراض نوع جنبش سبزی به اختناق و سرکوب روزمره را نشان میدهد. چنین جنبشی با چنین سابقه و کاراکتری را نمیتوان با جنبش اعتصابی مردم کردستان در یک کیسه ریخت.

اعتصاب عمومی مردم کردستان نه بخشی از جنبش جاری سبز، برعکس برحسب سابقه و ریشه آن،  دقیقا در تقابل با سابقه و کاراکتر جنبش سبز  است. اعتصاب عمومی مردم کردستان ریشه در مبارزه برحق و آزادیخواهانه، نه تنها مردم کردستان بلکه مردم سراسر ایران در مقابل زور و سرکوب و اجحاف و استثمار کلیت جمهوری اسلامی، بعنوان یک رژیم بورژوایی هار و ضد انسانی،  دارد. اعتصاب عمومی کردستان، کاراکتر، رهبری، پلاتفرم و سیاست چپ در آن، ریشه در تلاش نه "همه  کردها" بلکه ریشه در حق طلبی بخش رادیکال و چپ در جامعه کردستان و در ایران دارد. این اعتصاب عمومی و با وجود گرایشات مختلف درون آن ، نهایتا حلقه ای از یک جنبش وسیع اجتماعی حق طلبانه و رادیکال است که بیش از سه دهه است ما کمونیستها با تلاش و فداکاری ساخته ایم. و اجازه نمیدهیم آن را در مقابل جنبش سبز قربانی کنند. اعتصاب عمومی مردم کردستان نقطه مقابل جنبش سبز است . نباید اجازه داد این دستاورد بزرگ به نفع جنبش سبز، موسوی و رفسنجانی، و اطاق فکریهای آن مصادره شود. این اعتصاب قدرتمند، ناسیونالیسم در کردستان و بورژوازی اپوزیسیون در سراسر ایران، را به تمکین کشاند. باید هوشیار باشیم! ناسیونالیسم تمکین کرده، تلاش میکند تحت لوای "کرد و کردستان" به جنبش مان رنگ سبز بزند. نباید اجازه داد این تلاش ارتجاعی پابگیرد.    

تمکین بورژوا ناسیونالیسم کرد در مقابل اعتصاب عمومی تجربه ای جدید است، متاسفانه در تاریخ مبارزه طبقاتی و سیاسی چه در ایران و چه در سطح جهان، ماجرا غالبا بر عکس بوده است. به کرات جبهه چپ ورادیکالیسم پشت سر جنبشها و احزاب بورژوایی به صف شده اند، و قربانی توهم تاریخی خود به نسخه های نجات بخش بورژوا- ناسیونالیستی شده اند. نمونه متاخر آن، تبدیل شدن بخش اعظم چپ ایران به نیروی ذخیره جنبش بورژوایی سبز است.

اعتصاب عمومی مردم کردستان ادامه اعتصاب عمومی ۲۸ مرداد سال گذشته، و از جنس مبارزه  و مقاومت انقلابی چپ و کمونیسم در کردستان در تمام طول حاکمیت جمهوری اسلامی است و تجربه متفاوت و متمایزی است. با اعتصاب عمومی در کردستان مجددا جنبش متفاوت،  متمایز، آزادیخواهانه اعتماد بنفس پیدا کرده و پا به عرصه اجتماعی گذاشته است. تحرکی که جامعه ایران و افکار عمومی جهانی را متوجه خود کرده است . سرآغاز جنبش متفاوت اجتماعی است که قریب به یکسال است ما کمونیستها و حزب حکمتیست آن را فراخوانده ایم و تلاش کرده ایم که در مقابل جنبش سبز، آن را به میدان بیآوریم.

امروز برای چپ ایران و برای کسانی از سر منفعت طبقاتی و سیاسی، یا به خاطر "سرگیجه تئوریک"، پیدایش چنین روند قابل تفکیکی در تقابل با جنبش سبز برایشان قابل درک نبود، فرصتی فراهم شده است که بازگردند و اعتصاب عمومی میلیونها انسان ستمکش و دردمند جامعه  کردستان را که با فراخوان چپ علیه اعدام و علیه  کلیت جمهوری اسلامی به میدان آمد را ببینند. و تفاوت آن را با جنبش سبز متاثر از پلاتفرم و سیاست و فراخوان بخشی از بورژوازی و نمایندگان آن، از موسوی و کروبی و رفسنجانی تا گنجی و مهاجرانی و  سازگارا وشیرین عبادی و سلطنت طلبان و جمهوریخواهان و توده – اکثریت، ببینند. با چشمان باز این دو نوع تحرک اجتماعی و جنس و سیاستهای متفاوت حاکم بر آنها را ببینند و از آن درسی بگیرند.

روند شورانگیز قد علم کردن صف متفاوت کارگری را دراول مه دیدیم و اکنون با اتکا به تجربه اعتصاب پیروزمند کردستان روند قد علم کردن تحرک توده ای متفاوت در کشمکشهای اجتماعی جامعه را می بینیم.  کارگر آگاه و کمونیستها با تشخیص این روندها ، لازمست با دخالت خود قدم به قدم این تحولات را به نفع جنبش آزادی و برابری هدایت کنند.

***