-- Logo ---->

 

 

 

 

 

جنگ تمام عیار علیه کارگران متشکل

 

جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار علیه اتحاد و تشکل طبقه کارگر٬ علیه سندیکای کارگران شرکت واحد و هفت تپه اعلام کرده است. هدف این جنگ روشن است٬ بخش متشکل این طبقه را هدف قرار داده است٬ هر سرپناهی که کارگران ساخته اند قرار است در این جنگ بر سر کل طبقه کارگر ویران شود.

 

اطلاعیه سندیکای شرکت واحد به خوبی دامنه این تعرض را نشان میدهد. بر مبنای این اطلاعیه  سی نفر از کارگران و فعالین این تشکل که مدتها به بهانه های پوچ اخراج شده اند٬ بعد از تلاش فراوان سرانجام ٢٣ نفر از آنها به کار بازگشتند. اما هنوز هفت نفر از اعضا هیئت مدیره و فعالین سندیکا به اسامی علی اکبر پیر هادی٬ حسن کریمی٬ ناصر غلامی٬ منصور حیات غیبی٬ حسن میرزایی٬ هادی کبیری و حسین کریمی سبزوار٬ علیرغم اینکه "هیئت عمومی دیوان عدالت اداری" شکایت رانندگان شرکت واحد در خصوص ناروا بودن اخراج آنها را وارد دانسته است٬ اجازه بازگشت به کار دریافت نکرده اند. سه نفر دیگر از کارگران به اسامی داوود نوروزی٬ عطا باباخانی و امیر تاخیری که حکم بازگشت به کار گرفته اند از جانب شرکت اتوبوسرانی پذیرفته نشده اند. وعبدالله حسینی و رضا نعمتی پور مجددا اخراج شده اند. این در شرایطی است که در فاصله کمی و قبل از این ماجرا سعید ترابیان و رضا شهابی از هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد٬ دستگیر شدند که بعد از ٤٢ روز بی خبری امروز سعید ترابیان آزاد شده است.

 

کارگران نیشکر هفت تپه نیز که شرایط بهتری ندارند. در همین اواخر و بعد از دستگیری علی نجاتی٬ رضا رخشان٬ قربان علی پور٬ فریدون نیلوفر٬ محمد حیدری و جلیل احمدی٬ کارفرما از فرصت استفاده و این کارگران را از کار اخراج کرد٬ و اداره حراست شرکت نیز از ورود آنها به هفت تپه ممانعت میکند. اخیرا حراست هفت تپه بخشی از کارگران را به جرم کمک مالی به همکاران اخراجیشان احضار کرده است و به آنها اولتیماتیوم داده است که در صورت ادامه کمک به اخراجیها آنها نیز از کار اخراج خواهند شد. به فریدون نیکوفر اعلام کرده اند که برای بازگشت به کار باید توبه نامه امضا کند٬ در غیر این صورت باید آلونک محل زندگی خود را که از کلبه های مجتمع هفت تپه است خالی و آنجا را ترک کند.

 

این تعرض گستاخانه در شرایطی اتفاق می افتد که هنوز منصور اسالو و ابراهیم مددی رئیس و نایب رئیس سندیکای شرکت واحد در زندانند و دسته های چاقوکش و آدم کش را در زندان نیز علیه آنها سازمان داده اند. خانواده آنها و بقیه فعالین و اعضا هیئت مییره سندیکا روزانه تهدید میشوند. ابعاد تعرض جمهوری اسلامی در همدستی با صاحبان سرمایه به این ختم نخواهد شد. در همین مدت دهها تن از فعالین کارگری در شهرهای مختلف احضار٬ بازداشت٬ تهدید و تحت تعقیب قرار گرفته اند که از این میان میتوان به اسامی صدیق کریمی٬ محمد اشرفی٬ خسرو بوکانی٬ فواد کیخسروی٬ بهنام ابراهیم زاده٬ مهدی فراخی شاندیز و دهها کارگر زندانی و تحت تعقیب دیگر اشاره کرد.

 

هدف جمهوری اسلامی روشن و شفاف در هم شکستن هر نوع و هر سطحی از اتحاد کارگران٬ در هم شکستن تشکل و خراب کردن سرپناههای ایجاد شده  بر سرشان است. وقیحانه و در کمال بی شرمی کارگران هفت تپه را اخراج کرده اند٬ نان شب آنها را قطع کرده و همکاران آنها را به جرم تقسیم کردن لقمه نان سفره شان  با همکاران اخراجی خود٬ تهدید به اخراج کرده اند. مرکز تعرض و نوک حمله جمهوری اسلامی اتحاد کارگران و تشکل آنها است. به همین دلیل است که کارگران متشکل در سندیکای شرکت واحد و هفت تپه چنین بی رحمانه مورد تعرضند.

این تعرض ادامه تعرض افسار گسیخته و با برنامه سه ساله گذشته جمهوری اسلامی به صف آزادیخواهی٬ به صف کمونیستها و برابری طلبان در این جامعه است. این تعرض ادامه سه سال کار پلیسی علیه تحزب کمونیستی و تشکل و اتحاد کمونیستهای طبقه کارگر٬ علیه اتحاد طبقاتی کارگران و با هدف در هم کوبیدن امید به رهائی٬ در هم کوبیدن تلاش برای اتحاد و تلاش برای بهبودی در زندگی نسلی است که همین امروز جمهوری اسلامی را نمیخواهد٬ بردگی مزدی و دوندگی برای نان شب را در شان خود نمی داند. نسلی که امیدوار است و تلاش میکند که بهبودی ایجاد کند٬ تلاش میکند و توقع دارد که سهمی بیشتر از آنچه خود ساخته است نصیبش شود.

 

سندیکای واحد و هفت تپه برای کارگران این دو مرکز سنگری در مقابل تعرض سرمایه داران و دولت حامی آنها برای دفاع از زندگی و نان شب و تامین امکان مدرسه رفتن و دارو و لباس بچه هایشان است. اینها سنگرهای طبقه کارگر ایران است که با تلاش چندین سال و در دل جنگی نابرابر بنا شده اند. وجود این سنگرها امیدی را میان بخشی از طبقه ما ایجاد کرده است که میتوان در مقابل بردگی و کار شاق و لگد مال کردن هر روزه و تحقیر و اخراج و توهین مقاومت را سازمان داد. جمهوری اسلامی با همه دستگاه سرکوب و مدیای فاسد بورژوازیی خود٬ با همه احزاب و جریانات و جنبشهای ارتجاعی آنها٬ چشم دیدن این سنگرها را ندارند و نمیخواهند سر پا باشند. تجربه کرده اند که کارگر متحد قدرتی را ایجدا میکند٬ که در مقابل بردگی و بیرحمی و قصاوت آنها جهت تامین سود و ثروت بیشتر به قیمت فقر و گرسنگی طبقه کارگر٬ توان مقابله و ایستادگی ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل باید در هم کوبیده شوند. میدانند تشکل و اتحاد صفوف این طبقه نشانه خودآگاهی آن و ایجاد امکان اتحاد و دوستی و بالا بردن این خودآگاهی و درک اهمیت اتحاد این طبقه٬ درک اهمیت تشکل و تحزب آن و درک اهمیت انقلاب کارگرای را بالا خواهد برد. در هم شکستن این صف٬ در هم شکستن هر نوع تشکل کارگری٬ زندان کردن و زنجیر کردن هر فعال کارگری و هر کمونیست طبقه کارگر٬ قدمی در راه زنجیر کردن کل این طبقه و تحمیل بردگی و نابرابری مطلق به آن٬ برای تامین سود بیشتر صاحبان سرمایه است. و این تنها وقتی ممکن است که ابزار دفاع طبقه کارگر از خود را در هم شکسته باشند٬ اتحاد کارگران را نابود کرده باشند و انشقاق و پراکندگی بیشتر را دامن زده باشند. این وقتی ممکن است که امید به بهبودی در زندگی را در سینه خفه کرده باشند و تخم  استیصال و ناامیدی در میان بخش آگاه و پیشرو این طبقه را کاشته باشند. حمله به بخش متشکل طبقه کارگر حلقه ای جدی در این میدان است.

 

دفاع از کارگران هفت تپه و شرکت واحد امر کل طبقه کارگر ایران است. این حمله به همه ماست٬ به اتحاد ما٬ به توقع انسانی ما٬ حمله به سفره خالی ما و  به زندگی فلاکتباری است که به ما تحمیل کرده اند. در هم شکستن تشکل کارگران واحد و هفت تپه راه سرراست پایین آوردن دستمزد کارگرنفت٬ ماشین سازی٬ برق و ذوب آهن و همه مراکزی تولیدی دیگر است.

 

پس زدن این تحرک خونین و پر توحش سرمایه داران و دولتشان و پلیس و اطلاعات و ارگانهای سرکوب آنها٬ از طبقه کارگر ایران ساخته است. راه دیگری در مقابل ما نیست٬ اتحاد و دفاع از هر نوع دستاوردی که هر بخشی از طبقه ما دارد٬ امر کل طبقه ماست. دست به کلاه خود گرفتن و امید واهی و پوچ که نوبت ما نیست٬ راه حفظ شغل و نان شب و سرپناه نیست. بورژوازی بسیار آگاهانه و نقشه مند٬ بسیار بی رحم و بی توهم٬ علیه کل طبقه کارگر شمشیر از رو بسته است. به جنگی تمام عیار علیه کل طبقه کارگر و در راس آن تشکل و تحزب کمونیستی٬ در راس آن علیه کارگران متشکل در شرکت واحد و هفت تپه به میدان آمده است. طبقه کارگر راهی جز دفاع از خود و هستی و زندگی خود ندارد و این از ما ساخته است. دفاع از کارگران هفت تپه و شرکت واحد دفاع از حرمت و کرامت انسانی ما٬ دفاع از دستمزد و تامین معیشتمان و سرپناه و مدرسه و پول توجیبی بچه هایمان است. این را از خودمان٬ از کارگران هفت تپه و شرکت واحد٬ از حرمت و کرامت انسانیمان نباید دریغ کرد.

 

 

 حزب کمونیست کارگری  حکمتیست

٣٠ تیر ١٣٨٩ – ٢١ ژوئیه  ٢٠١٠