-- Logo ---->

قربانى و قهرمانى ديگر بس است!

مصطفى رشيدى

تا دو ماه پيشتر سكينه محمدى آشتيانى يك زن گمنام نگون بختى بود كه در بند زنان زندان تبريز در انتظار سرنوشت شوم ساعتها و روزها را يكى پس از ديگرى برميشمارد. كورسوئى  از اميد به هرگونه تغيير در اين سرنوشت پيدا نبود. قرار بود با سنگسار نقطه پايان بر زندگى وى گذاشته شود. امروز سكينه محمدى يك نام و يك چهره كاملا شناخته شده در سراسر جهان است. بدون هيچ اغراقى ميليونها نسخه از عكس و شرح و حال دقيق وى دست بدست گشته است. سكينه تا ديروز مجرم و امروز يك قربانى بحساب ميايد. سكينه تا ديروز يك اسير بى پناه ارتجاع كور  و امروز سمبل رهايى عليه ارتجاع و سركوب محسوب ميگردد. او بايد از چنگال دولت و زندان و سرنوشت رقم خورده  سركوب و توحش اسلامى ايران رهايى يابد.

 نجات سكينه محمدى در دو ماه گذشته صدها نهاد و انجمن دفاع از حقوق بشر، اعضاى پارلمانها و دولتها، حمايت گسترده و جهانى را حول خود گرد آورده است. تعداد اكسيونها و اجتماعات اعتراضى و حمايتى در سراسر جهان از شمار خارج شده است. هزاران انسان آزاده در ايران و جهان، زن و مرد،  با انواع ابتكارات بحكم وجدان و مسئوليت انسانى خود همبستگى پرشورى را خلق نموده اند: جمهورى اسلامى را محكوم كنيد! سكينه آزاد بايد گردد!

موتور محركه اين تحرك، فضاى اعتراضى و خواست روشن مردم ايران است كه پژواك اينچنينى را در دوردستهاى جهان ميسازد. خانواده او، صدها صداى اعتراضى و حمايتى ديگر توانسته اند كه خواست عمومى مردم در ايران عليه احكام و دادگاه و قوانين دست اندركار رژيم و حكم سنگسار سكينه را در افكار عمومى جهان بشناسانند. اين  تنها يك نمونه از جنگ تن به تن مردم ايران عليه جمهورى اسلامى است.

ابعاد و ظرفيتهاى سركوب و جنايت رژيم حاكم بر ايران باور نكردنى است. اين رژيم و حاكمتيش به هيولايى افسانه اى هزار چهره شباهت دارد كه از انبوه لاشه هاى حاصل كاركرد  زندان و شكنجه و قوانين  وحشيانه  سيرى ناپذير است؛ هر بار پوست تازه تر مياندازد، و هر روز حريص تر ميگردد.  داستان اين رژيم براى توصيف تمام و كمال از يك جهنم ترسناك الهى كفايت ميكند. اما مقاومت و اعتراض در ايران افسانه بسا بزرگترى را خلق كرده است. زندانها و شكنجه گاهها و شكنجه گران جمهورى اسلامى محمل اعتراضى سرسخت بوده اند، انسانهايى كه براى آزادى و رهايى هر تك قربانى خود، با چنگ و دندان رزم تازه ترى را آغاز كرده اند. اينها درگير رزمى بوده اند كه با هر  زندانى و هر قربانى، چهره جديدى را در مقابل افكار عمومى جهان تبديل ساخته اند كه سرگذشت زندگى و شرح حال اسارتش رسوايى تازه ترى براى رزيم را بدنبال داشته است. تعداد كسانى كه در سرنوشتى مشابه سكينه محمدى در دفاتر نهادهاى حقوق بشر موضوع انواع كمپينها، انواع اعتراضات، و انواع اقدامات حمايتى هستند را از فرط تعدد براحتى نميتوان برشمارد.

جامعه ايران مملو از مقاومت و قهرمانى است. قهرمانانى كه از پا ننشسته و قربانيان صفوف خود را يك به يك از سياهچالها، از زير چوبه دار، از چند قدمى چاله سنگسار، از زير شلاق و شكنجه بيرون ميكشند. هر لحظه و هر گام  اين رزم براى دست اندركاران و براى همراهانش، تاكيد تازه ترى بر اين حكم است كه بايد يكبار براى هميشه  از شر كل جمهورى اسلامى خلاص شد. سركوب و زندان و شكنجه ديگر بس است. كثافتهاى ارتجاعى مذهبى و سنگسار بس است. فقر و محنت و تبعيض ديگر بس است. قربانى و قهرمانى ديگر بس است. پرونده كل اين حكومت را بايد فورا و يكبار براى هميشه با آزادى هاى كامل و بى قيد و شرط سياسى، با برابرى كامل زن و مرد، با كوتاه كردن دست مذهب از همه شئون اجتماعى، با تامين يك زندگى انسانى و مدرن و شايسته بست و بگور سپرد.

٢٨ ژوئيه ٢٠١٠