-- Logo ---->

بازگشت طالبان بازگشت جهنم زنان در افغانستان!

هلاله طاهری

 

 

یک زن ومرد جوان به نامهای صدیقه و عبدالقیوم که گفته میشود خارج از ازدواج با هم رابطه داشته اند به دست نیروهای طالبان در بازار قندوز٬ منطقه ای در شمال غربی افغانستان در انظار عمومی بطرز وحشیانه ای سنگسار شدند. یکی از فرماندهان جنایتکار این گروه به نام مولوی امام الدین که حکم این سنگسار را صادر کرده بود در جواب خبرنگار اشپیگل آلمان گفته است: "ما به مردم منطقه درس دادیم. آنها دیگر میدانند که چه بر سرشان میآید اگر بخواهند مخالف قوانین قران عمل کنند". به فاصله یک هفته قبل زنی از مناطق "قادس"٬ جایی که نیروهای طالبان حکمرانی میکنند بعد از دویست ضربه شلاق در ملا عام اعدام گردید. بهمراه او کودک هفت ماهه ای که هرگز پا به دنیای جهنمی افغانستان نگذاشت٬ به قتل رسید. این زن به اتهام باردار شدن از مردی که به او وعده ازدواج داده بود محکوم  به مرگ بود. نیروهای طالبان در این ٩ ساله از غیبت قانونی اش همواره و هر کجا که قدرت داشته به اذیت وآزار زنان پرداخته اند. از جمله در یکی از حملاتشان در سال گذشته٬ عایشه٬ دختر جوان هژده ساله ای که از خانه شوهرش فرار کرده بود٬ را از خانه بیرون کشیده و او را تحویل همسر و بردارشوهرش داده اند. از شوهر عایشه خواستند تا جلو چشمان آنها هر بلایی که میخواهند بر سرعایشه بیاورند. سپس شوهر عایشه بهمراه برادرش بیرحمانه گوش و دماغ او را بریدند.

فاجعه عقب گرد به بربریت طالبان و موقعیت برده وار زنان در افغانستان هراس بزرگی در میان زنان٬ فعالین حقوق زن و هر انسان آزادیخواهی که قلبش برای رهایی و امنیت میزند بوجود آورده است. گله های وحشی آنها چنانچه با دولت کرزایی به توافق برسند و نیروهای امریکا و سایرین از منطقه خارج شوند٬ سالهای سیاه ١٩٩٦-٢٠٠٢ دوباره از سر گرفته میشود. دورانی که زنان را نه انسان بلکه "عاجزه" و"سياه سر" و حتی بدتر "حيوان"، "بز" و "کوچ" می نامیدند. هر چه دانشگاه و مدارس و موسسه زنان زیر حملات هر روزه طالبان بسته میشدند٬ به هر بهانه ای زنان را کتک میزدند و مجازاتهای سنگسار و اعدام در ملا عام بیداد میکرد. زنان را در خیابانها٬ بیمارستان و هر جایی که حضور داشتند به باد کتک و توهین گرفته و زندانشان میکردند. زندگی زنان بحدی سخت و غیر قابل تحمل گردید که خودکشی٬ خودسوزی٬ افسردگی و بیماریهای روانی در میانشان بیداد میکرد.

در طی این دهه هم که در قدرت نبوده اند وضع زنان در حاکمیت کرزی میلیمتری تغییر کرده است. رسیدگی به قوانین زن ستیز اسلامی در کنار برقعه و چند همسری و تبعیض و نابرابری همچنان دست نخورده ماند و زنان بی حجاب هرگز نتوانستند با  امنیت کامل در مجامع عمومی٬ محیط کار و مدراس لباس بپوشند. تنها در دو شهر هرات و کابل آنهم بسیار با احتیاط بخشی از زنان جرات کرده اند که با مدلهای ساده تری از حجاب در شهر و خیابانها و محیط کار حضور داشته باشند. سیما سمر رييس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید که هنوز زنان به امکانات اوليه زندگی دسترسی ندارند. رشوه خواری ارگانهای دولتی در رابطه با پولهایی که بخشی از سازمانهای خیریه جهانی و یا حتی دولتها برای کمک به بهداشت عمومی و تحصیل کودکان میفرستادند آنقدر بالا گرفته که مردم خشمگین و تشکلهای زنان بارها دست به اعتراض زده اند. طالبان چه در دهه قبل حاکمیتشان و چه در این ٩ سال٬ بیشترین ویرانگی را برای زنان ببار آورده است. براستی که هیچ سناریویی بدتر از زن بودن در افغانستان نیست.

اخیرا هم در مناطق جنوبی به خیاطان مرد هشدار داده اند که اجازه ندارند از زنان اندازه لباس بگیرند و همزمان خیاط خانه های زنانه را بسته اند. بخشی از ملاهای مساجد از صدا و سیمای این کشور خواسته اند تا برنامه های اپرا و موزیک و رقص را تعطیل کنند. گله های مسلح این نیروی اسلامی سر راه مدارس دخترانه سبز میگردند و به اذیت و آذار میپردازند. دختربچه ها را به ترک تحصیل واداشته و تا به حال دهها مدرسه دخترانه را به آتش کشیده اند. با هر سانتی متری که به پایتخت نزدیک میشوند٬ یکی پس از دیگری احکام اسلامی را مستقر میکنند: سنگسار٬ اعدامهای علنی٬ فراری دادن زنان به کنج خانه ها٬ جداسازی همه جا و همه وقت و در یک کلام٬ یک جهنم راه میاندازند.

آنچه باید مردم افغانستان و بویژه پیشروان و فعالین زن مورد توجه قرار دهند این است که چشم دوختن به صدقه دولتهای غربی و امید داشتن به دولت کرزی که نزدیک به یک دهه بی لیاقتی خود را در ایجاد امنیت و رفاه حداقلی برای مردم نشان داده٬ راه چاره نیست. مردم افغانستان بیش از دو دهه است که میان دستان طالبان و دولتهای غربی٬ بر سر سودجویی و تقسیم قدرت گوشت دم توپ شده اند. جای هیچ شکی نبوده و نیست که کرزی هرگز سرمایه داران٬ امریکا و طالبان را از خود آزرده خاطر نخواهد ساخت. امریکا و متحدینش بزودی افغانستان را ترک کرده و به گروه طالبان میسپارند. جابجایی قدرت میان آنها ویرانگی برای مردم میاورد که زنان اولین قرباینان این تراژدی خواهند بود.

نباید گذاشت که گروه طالبان قانون اساسی این کشور را به کتاب قصاص٬ خشونت و شکنجه علیه زنان تبدیل کند. باید جامعه بین الملل را واداشت که به قیمت مصالحه و سازش٬ سرنوشت انسانها بویژه زنان را به دست مشتی جنایتکار ندهند. آگاهگری در میان مردم زجر کشیده افغانستان و بویژه زنان امر مهمی است چنانچه هر درجه از آگاهی به نیروی خود میتواند پلی برای دفاع در مقابل گله های طالبان گردد. مردم افغانستان احیتاج مبرم به آرامش و امنیت  دارند. به بهداشت٬ درمان٬ کار و مسکن احیتاج دارند٬ احترام و عزت نفس در آنها سالهاست که مرده است و باید دوباره به آنها باز گردد. کودکانشان به تحصیل و تغذیه مناسب نیازمندند. مردم از مجازات٬ اعدام٬ سنگسار٬ دخالت پلیسی٬ کتک کاری و بی احترامی بیزارند. در یک کلام خواهان یک زندگی انسانی اند و این حق آنهاست. هر دولتی که با انتخاب مردم بیاید باید به این نیازهای پایه ای مردم جوابگو باشد و این آن چیزی است که مردم همین امروز آرزو میکنند.  بربریت و انسان ستیزی در حق زنان و مردان افغانستان ننگ تاریخ این صده است. باید جلو آن را گرفت!