-- Logo ---->

این کار عظیم بخشی از وظایف حزب است

مصاحبه کمونیست هفتگی با اسد گلچینی در مورد کنگره ٤

 

کمونیست هفتگی: کنگره چهارم حزب حکمتیست علاوه بر اینکه یک کنگره روتین حزب است٬ در این شرایط به چه نیازی میتواند جواب بدهد؟

اسد گلچینی: از نظر من دو مساله بسیار مهم است و کنگره چهارم حزب باید برای اینها جواب درست داشته باشد. مساله اول این است که پرچم جنبش کمونیستی  و کارگری هر چه شفافتر در دستور کار حزب قرار گیرد و دومین مساله این است که وظیفه حزب در ساختن جنبش طبقه کارگر معلوم باشد و معلوم شود که حزب چه تعییراتی برای انجام اینها باید بکند؟ در این موارد تا جایی که اینجا فرصت هست چند نکته را اشاره میکنم.

امروز ما میتوانیم سربلند باشیم به اینکه یک حزب پرولتری هستیم، سربلند باشیم به اینکه حزب طبقات دیگر نیستیم، حزب همه مردم نیستیم، حزب طبقه متوسط نیستیم و حزب بورژوایی نیستیم و  تبدیل به چنین احزابی نشدیم. در تحولات جامعه٬ در جدال و جنگ جنبش های طبقاتی و احزابشان ما آگاه تر شدیم و یک حزب پرولتری ماندیم. این افتخار بزرگی است و این در حالی است که در تحولات سال ٨٨  در جامعه ایران که زمین سیاسی جامعه زیر و رو شد، غیر از حزب حکمتیست و تعداد معدودی از کمونیستهای، تمام احزاب و جریانات به اصطلاح چپ و "کمونیست" ایرانی پرچم جنبش بخشی از بورژوای پرو غرب را حمل کردند. تحت هر نامی که باشد، "انقلاب"٬ "جنبش سرنگونی"٬ "کودتای انتخاباتی"٬ "مبارزات جاری"٬ "مبارزات ضد سرمایه داری" و ....زیر پرچم بخشی از بورژوازی رفتند٬ اما حزب حکمتیست توانست آگاه تر از گذشته از این تند پیچ عبور کند. ما توانستیم صدای مستقل جنبش طبقه کارگر را در میان این هم همه ی کر کننده و فضای مسموم که مورد حمایت تمام میدیای جهانی و دولت های غربی بود٬ فریاد بزنیم. ما توانستیم حداقل خود را حفظ کنیم تا بتوانیم در فرصت دیگری کمر راست کرده و گندابی  که این لشگر بورژوایی برای کارگران و جامعه ساخته بودند را به آنها نشان دهیم. کنگره چهارم حزب این افتخار را باید برسمیت بشناسد و این بخشی از آگاه تر شدن ما به نقش حزبمان و در اهتزاز نگاه داشتن پرچم کمونیسم و حزب کمونیستی برای کارگران و همه آزادیخواهان است.

اما ما به این اگاه بوده و هستیم که این کار بسیار عظیم تنها بخش کوچکی از اهداف تعریف شده حزب ما و اتحاد ما کمونیستها در حزب حکمتیست است. در هر کجا که هستیم، در تبعیدیم یا در محل کار و زیستمان در ایران،  در شرکت و یا  کارخانه ای در منچستر و استانبول و یا در عسلویه و نفت و یا در کارگاه های صنعتی شهرمان و یا در دانشگاه، هر جا کار و زندگی میکنیم این سوال بزرگ در برابرمان قرار دارد که قدم بعدی ما چیست؟ اینکه توانسته ایم مانند همیشه  جنبش کارگری و کمونیستی و تفاوتهایش را با دیگران نشان بدهیم، مطلقا کافی نیست. مساله این است که جنبش طبقه کارگر را چگونه باید ساخت و پراتیک ما چه اندازه به این میپردازد؟ ما که یک بار دیگر اثبات کردیم که حزب پرولترها هستیم، حزب کارگران و دردمندان جامعه هستیم، باید به این هم جواب بدهیم که صفوف کارگران کمونیست در این جنبش را چگونه ایجاد میکنیم و میسازیم؟ جنبش مطالباتی کارگران را چگونه به پرچم مبارزات اقتصادی و سیاسی آنان و بویژه در مهمترین مراکز کار و زندگی و در جامعه تبدیل میکنیم؟ .اینها سوالات این دوره است که بیشتر از همیشه و بسیار فوری تر از همیشه روی میز کمونیستهای متشکل در حزب حکمتیست است و کل حزب را باید به آن معطوف کند. میگویم فوری تر از همیشه این سوالات مطرح است چرا که تحولات یکسال گذشته باید به همه ما نشان داده باشد که جنبش ما در جامعه در چه وضعیتی است. اگر کسی این را نمیداند و این را برسمیت نمیشناسد و یا فعالیتش معطوف به این نیست خوب لابد سنگینی این وضعیت روی دوشش نیست. لابد زندگی و فعالیتش میتواند به همین روالی که هست  و بصورت سابق ادامه داشته باشد.  این وضعیت را با کمی بهبود در فعالیت ادامه داد و با کارهای حاشیه ای و گذراندن زمان به شکل سابق ادامه داد. این فعالیت و سبک کار ما را در حاشیه نگاه خواهد داشت. فلسفه وجودی حزب حکمتیست غیر از پاسخگویی به این نوع سوالات چیز دیگری نیست.

 مشکلی که معمولا ما در جلسات و کنگره هایمان داریم این است که مانند همیشه سوالات مهم را در سخنرانی ها و اسناد طرح میکنیم اما فعالیتمان بعد از کنگره همان نیروی عادت و همان فعالیت و کارهایی است که داشته ایم. ما تنمان را به نیازمندیهای جنبشمان نمیزنیم و این نیروی عادت، بیشتر سنت و روش و سبک کار جنبش های دیگر است تا روش و سبک کاری برای جنبش کمونیستی و کارگری و تلاش برای پاسخگویی به نیازهای جنبش کارگری و کمونیستها در این جنبش.  ما چه بعنوان افراد و چه بعنوان هر کمیته و نشریه و جمعی، در همه سطوح حزب و بویژه در رهبری حزب (رهبری منظورم همه سطوح رهبری حزب یعنی کمیته های حزب است) باید متوجه این مساله باشیم. در اسناد و سخنرانی هایمان نمایندگان خوبی برای جنبشمان هستیم و در عمل مشغول به کار دیگری میشویم.

نباید فراموش کنیم که در کنگره سوم حزب سوالات مهمی از طرف یک "کارگر کمونیست"، در واقع از طرف کورش مدرسی، روی میز کنگره قرار گرفت. من معتقدم این سوالات هنوز روی میز کنگره چهار هم هست. بار دیگر باید این سوالات را مرور کنیم و ببینیم چه اندازه توانستیم از لحاظ عملی و سبک و شیوه های کارمان، در روزمرگی حزب و زندگیش، به آنها پاسخ بدهیم؟ به اینها فکر کنیم که ما هنوز کجای این سوالات هستیم :

 " این کنگره باید به این سوال معطوف باشد که ما چگونه میتوانیم جنبش مان با این درجه موجود از اتحاد و پراکندگی در صفوف طبقه، با این حزب معین با توانائی ها و ناتوانی های معلوم، با این درجه سواد و بیسوادی، با این درجه خستگی و سرحالی و ... کل جامعه را از موقعیت کنونی به جائی که باید برود برساند. پاسخ به این سئوالات حرف کلی، شعار و نصیحت  برنمیدارد.

من در این کنگره شرکت میکنم چون این سئوالات را دارم و میخواهم کنگره کمک کند که لااقل سرنخ قرقره پاسخ به این سوالات را باز کنیم. این کنگره به نظر من باید کنگره طرح سئوالات درست و تلاش برای پاسخ دادن به آنها باشد. این کنگره میتواند در مقابل این سوالات زانو بزند و بجای پاسخ دادن به آنها مانند احزاب دیگر مناسکی در مدح خود را اجرا کند و با نشهء ایدئولوژیک همه شاد و خندان و سرحال به خانه برگردیم و یا حزبی باشیم که مثل همیشه خونسرد چشم در چشم مشکلات بدوزیم و برای آنها پاسخ پیدا کنیم.

من فکر میکنم این کنگره در تمایز از کنگره قبل در مقابل سئوالات ماکرو تری قرار گرفته است. کنگره قبل ما در مقابل سئوالات محدود تر در مورد تحولات سیاسی ایران قرار داشتیم.  در این کنگره زمین و منظره کاملا متفاوتی را در مقابل ما قرار داده است که ما را نیازمند دادن پاسخ به سوالات محدود مان در چارچوب مسئله عمومی تری میکند. مسائل کنگره قبل امروز در ضرورت تعیین تکلیف طبقاتی- جنبشی با مسائل پایه ای تر ضرب شده و ابعاد بسیار عظیمی پیدا کرده است. سوالات بسیار مهمی تری را باید روشن پاسخ گفت. مثلا در حالی که همه میبینند که بار بحران دارد بر گرده طبقه کارگر خراب میشود چرا این طبقه آماده قیام نیست؟ چگونه میشود این قیام و این انقلاب را امروز سازمان داد؟ بطور مشخص مکانیسم به حرکت در آوردن طبقه کارگر چیست؟ آیا باید فعلا به روال نئوتوده ای ها مشاطه گر بورژوازی شویم تا بعد؟ رابطه کنکرت حزب ما با این طبقه چیست؟   چگونه میشود بحث حزب و قدرت سیاسی را به زندگی و مبارزه روزمره این طبقه گره زد؟ اینها لااقل از جمله سئوالات من است و به این کنگره آمده ام تا جوابی برای آنها بگیرم" (بخشی از سخنرانی کورش مدرسی در کنگره سوم حزب حکمتیست اسفند ٨٧ - مارس   ٢٠٠٩)