-- Logo ---->

خطرات محیط کار یا جبهه ی جنگ طبقاتی؟!

مصلح ریبوار


October 21, 2010

هنوز ماجرای کارگران معدن شیلی در صدر اخبار بود که قتل ٢٠ کارگر معدن درگوشه دیگری از دنیا، در چین، به تیتر خبرها رانده شد؛ و اینکه آمار(به قول بی بی سی "رسمی") نشان داده که تلفات کارگران معدن تنها در چین در سال گذشته، از ٢٦٠٠ نفر گذشته! همین آمار رقمی حدود ٧٠٠٠ نفر را برا ی سال ٢٠٠٢ ارائه میدهد؛ به دفعات فراتر از تعداد سالانه ی سربازان کشته شده ی ناتو در فلان جنگ امپریالیستی! این یکی از نتایج جنگ اعلام نشده علیه طبقه ی کارگر است؛ تازه در تنها یکی از جبهه ها!

 

به اسارت گرفتن زنان و کودکان، واداشتنشان به کارهای سخت و پست، از جمله: کارهای خانگی، ساختمانی، تن فروشی و بالاخره وجود ٣٠٠ هزار کودک-سرباز درکدام سیستم قدیمی بردگی و فئودالی اینچنین وسیع بوده است؟

 

یکی از کارگران نجات یافته از دام مرگ معدن در شیلی، همین دیروز و پس از آرام شدن بوق و کرنای ناسیونالیستی بورژوازی شیلی، صدا به اعتراض برآورد که "این اتفاق نمیبایست میافتاد!". تازگی هم معلوم تر شده که همین کارگران، چند ساعتی قبل از فاجعه، غرشهایی شنیده بودند وخواسته بودند که از تونل بیرون آورده شوند اما رئیس معدن مانع شده بود!

 

رئیس جمهور دست راستی شیلی، بخوان جانشین پینوشه، چاپلوسانه وعده میدهد که "تلاش خواهد کرد" جلو تکرار چنین وقایعی را بگیرد! اما فورا با این سوء ظن روبروست که به خاطر "هزینه ی بسیار" نخواهد توانست به این وعده وفا کند. به عبارت ساده تر، بورژوازی، حتی در این لحظات خیال ندارد از استثمار وحشیانه دست بردارد و خجولانه میگوید: جان کارگر ارزانتر است!

 

این جبهه ی جنگ نابرابر بورژوازی علیه کارگر، در سکوت رسانه ها، هر ساله دهها هزار قربانی میگیرد. هیچکس خبر ندارد که تحمیل کار شاق و بالابردن بارآوری و افزایش ساعات کار و کاهش دستمزدها و نگرانیهای کاری و خانوادگی چه اندازه به سلامت افراد طبقه ی کارگر صدمه میزند و به چه تعداد سکته ها و بیماریهای روحی و جسمی از این رهگذر، بازهم قربانیهای بیشتری میگیرد. پاسخ این تعرض، هیاهوی ناسیونالیستی "زنده باد شیلی" نیست؛ مرگ بر نظام تولیدی سرمایه داریست! این حقیقت نباید درمیان تبریک و تهنیت به خانواده های کارگران نجات یافته گم شود. تعرض دد منشانه ی بورژوازی در سراسر جهان با هیاهوی "پیشرفت" توجیه میشود؛ انگار اگر سرباز ١٢ ساله یی با تفنگ ام ١٦ بجنگد اشکالی ندارد!

کارگر کمونیست انسان را بر پیشرفت مقدم میشمارد. این هوش فراوانی نمیخواهد که بورژوازی باید دست از این حماقت بردارد که موبایل تلفن امتیازی برای تنفروش به شمار نمیرود؛ و ابزارها باید در خدمت انسانها باشند نه برعکس! نه؛ بورژوازی هم آنقدر احمق نیست. چیزی که در این میان کم است نیرویی است که در روشنایی این منطق، زورگویی این دد منشان را به عقب نشینی وادارد.

 

آیا در فرانسه دارد این اتفاق میافتد؟ همه ی جامعه ی آگاه فرانسه به خیابان آمده و در اعتصاب است. این بسیار شعف انگیز است. در اسپانیا، یونان، و شاید قریبا در انگلستان هم کارگران و مردم آگاه، در تعرضاتی سنگین علیه سرمایه درگیرند. صدای همین کارگران نجات یافته ی شیلیایی که به اعتراض بلند است، پیام امیدی را دربر دارد.  اما همه ی این امیدهای زیبا، اسیر سندیکالیسم، ناسیونالیسم و پراکندگی بر حسب  شاخه های تولیدی و یا درون مرزها ی دستساز سرمایه اند. درفرانسه، بورژوازی از "سیاسی" شدن مبارزات کارگران هراسیده است. آقای رئیس جمهور فرانسه آنقدر احمق نیست که نداند مبارزه ی کارگران از همان اول هم سیاسی بود. چیزی که سارکوزی را نگران کرده ارتقای آگاهی طبقاتی و گسترش مبارزات کارگران وشکستن مرزهاست! جلب پشتیبانی دانشجویان و گروههای دیگردر فرانسه آیا آغازی تازه را نوید میدهد؟ چنانچه طبقه ی کارگر در فرانسه بتواند از سد سندیکالیسم و گرایشهای تفرقه افکنانه بگذرد و موفق به اتحاد گسترده ترو به عقب نشاندن بورژوازی در این تعرضش گردد، خود به خود یک پیروزی بزرگ را برای طبقه ی جهانی ما رقم میزند و این پیش درآمدی است برای پیشرویهای بیشتر.

 

این اتفاق دیر یا زود باید بیفتد و کارگران با اتحاد و آگاهی کمونستی، آن قدرت را که لازمش دارند به دست آورند. اما به نظر نمیرسد بورژوازی سر سازگاری داشته باشد چراکه درگیر بحران عمیقی است که مجال مانور را ازآن گرفته است! از طرفی، همین فلج شدن بورژوازی بحران زده، شاید نوید دهنده ی طلیعه ی یک خیزش جنبش کارگری کمونیستی باشد که توهمات سندیکالیستی-ناسیونالیستی را درمینوردد؛ چراکه، این نظام هیچگونه توجیه انسان پسندی ندارد و باید، با نیروی کارگران آگاه و مردم آزادیخواه، جایش را به نظام کمونیستی بدهد تا انسان  بیشتر از سودآوری معدن و طراز بودجه ی دولتی دزدان سرمایه دار ارزش داشته باشد.

    مصلح ریبوار

Jm.rebwar@gmail.com