-- Logo ---->

اول ماه مه روز اتحاد و اجتماع کارگران است

 مصاحبه با اسد گلچینی

 

کمونیست هفتگی: مهمترین مسائلی که فعالین و رهبران کارگری به مناسبت اول ماه مه در نظر داشته باشند چه است؟

 اسد گلچینی: توجه به اهمیت روز جهانی کارگر و مطلع کردن کارگران از آن، ضرورت اتحاد و همبستگی طبقاتی با کارگران جهان از طریق اجتماع کارگران، تلاش برای برداشتن موانعی که برای تجمع های کارگران در این روز میشود از مهمترین مسایل هستند که در فعالیت ها برای این روز باید در نظر داشت.

برای کارگران آگاه به مبارزه طبقاتی، اول ماه مه روز همبستگی طبقه کارگر در سراسر جهان است. روزجهانی کارگر بزرگداشت این همبستگی است و لازم است کارگران و تشکلهایشان در هر جا که هستند، بتوانند متحد در برابر طبقه سرمایه دار و دولتهایشان دست از کار بکشند و این روز را به روز اتحاد و آگاهی و روز جشن طبقاتی خود تبدیل کنند. روز کارگر فرصتی برای این کارها است و فعالین کارگری و کمونیستها در هر تجمعی  حضور دارند و فعالیت میکنند تا با تبلیغات و سخنرانی های پر شور خود کارگران را بر سرنوشتی که سرمایه داری بر ما تحمیل کرده است آگاه کنند، به مبارزه طبقاتی که مهرش بر همه چیز زده شده است آگاه کنند و کارگران را از راه حل سوسیالیستی خود برای جامعه و در مبارزات روزانه در محل کار و در سطح جامعه آگاه کنند. سوسیالیستها در همه مناسبت ها و مراسم های این روز بر ضرورت اتحاد و مبارزه متشکل برای آزادی و برابری و سوسیالیسم تاکید دارند.

 در سی و یک سال گذشته در ایران سنت تعطیلی کار و برگزاری جشن و مراسم های کارگران در اول ماه مه وجود داشته است و سرمایه داران همیشه در تلاش بوده اند تا تحت عناوین مختلف این روز را از کارگران بگیرند و یا آنها را منع کنند و دستگیر و زندانی  و حتی اعدام کنند. دولت و سرمایه داران  با نمایشات دولتی  و کشاندن اجباری کارگران به آن به روز جهانی کارگر در اول ماه مه تن دادند اما به شیوه ای که انرا از محتوی تهی کنند. اما مبارزه بی امان کارگران و مبارزان کمونیست  وسوسیالیست  به دولت و سرمایه داران اجازه نداده است که این خاموشی را تماما در روز جهانی کارگر هم  بر اتحاد و همبستگی کارگران تحمیل کنند.

 

کمونیست هفتگی: اطلاعیه حزب حکمتیست در این مورد تاکید بر اجتماعات کارگری دارد؟ فرق این با آکسیونهائی که بسیاری از جریانات فراخوان میدهند چه است؟

اسد گلچینی: اول ماه مه روز تعطیل کردن کار و روز اجتماع کارگران است. چنانچه کارگران نتوانند کار را تعطیل کنند محیط کار را لازم است به محلی برای اجتماع کارگران حتی با دعوت خانواده هایشان تبدیل کنند. یا در محله و یا سالن های اجتماعات در کنار هم در مراسم های کوچک و بزرگ این اجتماعات وجود داشته باشد. مساله تجمع و جشن در محل کار البته که ساده نیست و بدون کشمکش نیست، کارفرما و دولت این روز را ظاهرا تعطیل اعلام کرده اند تا کارگران را به مراسم های خودشان ببرند و برای کارگران هم این مساله هست که روز جهانی کارگر را خودشان و بدور از دست درازی سرمایه داران و سرکوبگران هر روزه شان برگزار کنند. اما هر جا این ممکن شود و کارگران در محل کار هم تجمع خود را داشته باشند قدم مهمی برای تثبیت این روز و اتحاد خودشان برداشته اند.  مساله این است که روز کارگر در اجتماعات معنی پیدا میکند و در این تجمعات است که همه فعالین کارگری زن و مرد با هر گرایش و مرامی فرصت پیدا میکنند حرفهایشان را بزنند و صفوف خود را متحد تر کنند. ضرورت توجه به اجتماعات کارگران در این روز همین است و فراخوان به هر آکسیون و حرکتی که این را تامین نکرده باشد و نه تنها این بلکه مانع جدی برای این اجتماعات ایجاد کند ربطی به اهداف کارگران در این روز و ضرورت این روز ندارد.همیشه گرایشاتی "خیابانی" در میان جریانات سیاسی و فعالین کارگری وجود داشته است و از موانع فعلی هم  است. روز جهانی کارگر در ایران بنا به توان سازمانیافتگی کارگران همیشه روز تجمع و جشن کارگران در محل کار، داخل سالن ها و محل کار و یا پارک ها بوده است و همیشه جنبه برجسته آن سخنرانی و بحث و ضرورت اتحاد و تشکل و تاکید بر حفظ این سنت بسیار مهم بوده است. این اجتماعات در دوران بسیار سیاه و خونین دهه ٦٠ بویژه در سنندج و تهران در اجتماعات کوچک و بزرگ در جریان بود تا دهه ٧٠ و ٨٠ در بسیار ی شهرها بویژه در سقز و تهران و سنندج به همین شکل ادامه پیدا کرده است.

 روز کارگر را اگر از دسترس طبقه کارگر و رهبران و فعالینش دور کنیم چیز دیگری حاصل میشود.  همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی و کارفرما ها و همه دستگاه سرکوب اینها میخواهند که سر به تن کارگر آگاه و فعال و سازمانده اش نباشد. خوشبختنانه سطحی از سازمانیابی و مبارزه بدون وقفه ادامه داشته است و هیچگاه قادر به خاموش کردن آن نبوده اند و حتی نتوانستند خانه کارگر که همیشه ابزار دولتی و سرمایه داران بوده است را به ظرف اعتراض کارگر تبدیل کنند تا هر طور میخواهند مهارش کنند. پس اگر اینطور است روز کارگر روزی برای تمایلات و آرزوهای طبقه متوسط و بخشهای ناراضی سرمایه داران نیست که بخواهند اول ماه مه را به ادامه جنبش خود تبدیل کنند همانطور که روزی برای مقامامات دولتی و سرکوبگران نیست. همینطور این روز در ادامه مبارزات ضد رژیمی و آکسیونی ناراضیان دیگر نیست. اینها همه فکر میکنند که میتوانند اول ماه مه را به روزی در ادامه عاشورا و ٢٢ بهمن و چهارشنبه سوری تبدیل کنند. این جریانات دقیقا آن روی سکه ای هستند که طبقه کارگر را از روز همبستگی و آگاهی طبقاتی اش تهی میکنند. اگر در ایران طبقه کارگر قدرتمند و متشکلی میداشتیم و اگر تشکل های کارگری و احزاب سیاسی متعلق به این جنبش قدرت سازمانیابی داشتند آنگاه این کارگران بودند که تمام اقشار تهی دست را به صف خود فرامیخواند تا اول ماه مه را به روزی برای آگاهی و قدرتمند شدن بیشتر کارگران برای براندازی سرمایه داران و دولتشان تبدیل کنند. طبقه کارگر در چنین موقعیتی نیست و برای کارگران پیشرو حیاتی است که متوجه باشند آنچه نیروی آنها برای تعیین تکلیف در هر کشمکش سیاسی و طبقاتی در جامعه است نیروی خودشان است، نیروی متشکل و سازمانیافته خودشان است که آگاهانه بحرکت در میاید و نبض سرمایه داران را میتواند بگیرد. این قدرت اگر سازمانیافته نیست و هزار مانع و مشکل پیش رو دارد باید راه چاره ای برای بیرون رفت از این وضعیت در روز جهانی کارگر هم جستجو کرد.هر نوع متکی شدن به نیروی "انقلاب" و "جنبش جاری" و "جنبش توده ها" تحت این عنوان که اگر پیروز شود کارگران هم به قدرت میرسند تئوری تبدیل کردن طبقه کارگر به بردگی بیشتر است.  کارگران باید خشت روی خشت برا ساختن  انقلاب کارگری و بهبود زندگی روزانه مبارزه کنند و اینهم تنها با نیرو و قدرت سازمانیافته در تشکل های یشان و رهبری حزبشان ممکن است.

  

کمونیست هفتگی: اطلاعیه حزب بر کمیته های برگزاری اول مه تاکید دارد. چرا کمیته های برگزاری اول مه اینقدر مهم هستند؟

اسد گلچینی: دقیقا برای پاسخ دادن به ضرورت وجودی اول ماه مه چنین سازمانیابی مهم است. و دقیقا منطبق بر وضعیت فعالین و تشکل های کارگری در ایران است که ما این کمیته ها را توصیه میکنیم که سابقه و نقش مهمی در تجربه کارگران در مراسم های این روز داشته است. کمیته های تدارک برگزاری اول ماه مه در هر کارگاه و کارخانه و محل های مسکونی کارگران و در سطح هر شهری و یا در سطح سراسری معنی میدهد. این کمیته ها مستقل از اینکه هر کارگری به چه مذهب و سیاست و ملیتی منتصب شده است به کارگر بعنوان عضوی از طبقه کارگر نگاه میکنند، کارگران را مستقل از تعصب های گروهی و سیاسی و صنفی ومذهبی و ملی متشکل میکنند. این کمیته ها در میان کارگران علنی است و معلوم است که این ١٠ یا ٢٠ نفر و... مسئول تدارک مراسم و جشن اول ماه  مه هستند. کمیته های اول ماه مه با همفکری میتوانند همه جنبه های کار را در نظر بگیرند و تصمیم های درستی که منجر به برپایی هر چه باشکوه تر روز کارگر میشود را در هر موردی اتخاذ کنند. کمیته های تدارک برگزاری اول ماه مه در سطح سراسری هم میتوانند بسیار موثر باشند و سال گذشته نمونه برجسته ای از این در تهران و در میان ١٠ گروه فعالین و تشکل های کارگری اتفاق افتاد.

 

کمونیست هفتگی: این تجربه کارگران در اول ماه مه ٨٨ چه نکات مهمی در بر داشت و برای سال ٨٩ به چه نکاتی در این تجربه باید توجه کرد؟

اسد گلچینی: برای اولین بار بود که در سطح سراسری  در میان فعالین این تشکل ها این درجه از توافق و اتحاد در این روز دیده شد و این پیشرفت و گام مهمی بود. ضرورت داشتن کمیته تدارک برگزاری اول ماه مه در همین است. کارگران متحد در این روز  خواستهایشان را بیان کردند و نوشتند اما قادر به تجمع نشدند و نیروهای امنیتی به آنها حمله کرد و بیش از ١٥٠ نفر از این مبارزین کارگری شرکت کننده را دستگیر کردند.  این تجربه حتما از سوی تشکل ها و گروه های موجود بررسی و ارزیابی شده است اما آنچه من فکر میکنم باید به آن توجه داشت این است که برای بسیج و متحد کردن کارگران در هر محیط و در هر تشکلی بیشترین تلاش را باید کرد و به تجمع فعالین بسنده نکرد. داشتن آکسیونی در خیابان در چنین وضعیت هایی از سوی نمایندگان کارگران و یا تعداد کمی از هر تشکلی کار درستی نیست. آکسیون خیابانی کارگران در روزی مثل روز کارگر بسیار حساب شده تر باید باشد چرا که میتواند بزرگترین اتفاق در جامعه باشد و در صورت نفوذ این تشکل ها و شرکت فعال بخش قابل توجهی از اعضایش، این فراخوان میتواند مثلا در تهران نیروی کارگران و مردم ستم دیده را بخود جلب کند و همین احتمالات است که با بیشترین حساسیت از سوی همه سرمایه داران و دولتشان روبرو میشود. باید با نیروی مطمئنی وارد خیابان شد تا بتوان تجمع و جشن اول ماه مه را تحمیل کرد. برگزاری تجمع  کارگران  در شهرهای دیگری هم کم و بیش با چنین روحیه ای برگزار شد و مثلا در سنندج نه تنها هماهنگی که در تهران ایجاد شد وجود نداشت، بلکه  بخشی از کارگران و تشکلشان اعلام کردند که چنانچه به آنها اجازه برگزاری مراسم داده نشود به خیابانها خواهند آمد و راهپیمایی خواهند کرد و ما همانوقت به این رفقا گفتیم که این کار اشتباهی است و مراسم روز کارگر را بنا به سنت هایی که وجود داشته است اجرا کنید و هدف از تجمع باید اتحاد بیشتر کارگران در این روز باشد.

 میل به تجمع و آکسیون خیابانی برای کارگران در اول ماه مه قبل از اینکه پشتوانه  محکمتری ایجاد شده باشد میتواند موانع پیشارو برای فعالین و دست اندرکاران جنبش کارگری  را افزایش دهد.  کمیته های برگزار کننده تدارک اول ماه مه میتواند با توجه به این تجربه ضمن فعالیت گسترده در مثلا ١٠ شهر و مرکز مهم کارگری در سطح ایران و محل هایی که تشکل ها و گروه های فعالین نفوذ دارند، تجمع برگزار کنند، و کارگران در این تجمع ها به سخنرانی بپردازند و قطعنامه  هایشان را بدهند و ...

 مساله دیگر سازماندهی جشن و مراسم کارگران در محل های کار و محله های مسکونی کارگران است. تصور کنید که اعضای در برگیرنده این کمیته قادربه برگزاری جشن و اجتماع با متوقف کردن دقایق و یا ساعاتی از کار بشوند. در این اجتماعات ده ها فعال وآژیتاتور برای هم طبقه هایشان در مورد وضعیت این جامعه سرمایه داری و شرایطی که برای طبقه کارگر و فعالین و تشکل هایش وجود دارد آژیتاسیون کنند. آیا این به معنی قدرتمند بودن نیست و این به معنای ایجاد اتحاد بیشتر در میان کارگران نیست؟  

 

کمونیست هفتگی: بخش اعظم احزاب و جریانات سیاسی کارگران را به پیوستن به جنبش موجود فراخوانده اند ٬ این فراخوانها تحت نام پیوستن به جنبش طبقه متوسط٬ پیوستن به جنبش موجود٬ به جنبش سبز و جنبش اعتراضی مردم و... بیان شده است.  چرا جنبش اعتراضی طبقه کارگر به این جنبش بپیوندد؟

اسد گلچینی: این بخش اعظم جریانات که اشاره میکنید نه دغدغه چگونگی پیش بردن زندگی کارگری را دارند و نه در مبارزه سیاسی  طبقه کارگر را نمایندگی میکنند. این فراخوان ها مانند فراخوان موسوی و گنجی به کارگران و معلمان است که بروند و به جنبش سبز بپیوندند. سال ٨٨ یکبار دیگر برای این جریانات در داخل و خارج سال بر ملا شدن این واقعیت بود که اینها کارگر برایشان فقرا و گرسنگانی هستند که از سر ناچاری به اعتراض و پرچم بخش ناراضی سرمایه داران و اقشار ناراضی از حکومت باید بپیوندند، اما برای  کارگران آگاه، مستقل نگاه داشتن اول ماه مه و قدرتمند کردن حضور طبقه کارگر در ایران روز هویتی است و این چنین فراخوان هایی ضرورت مبارزه برای صف آگاه  پرولتاریا را صد چندان میکند. سال ٨٨ جنبش سبز پرچم دار این فراخوان و اعتراضات بود و همه جریانات مورد نظر شما تحت عناوین مختلفی که برای آن ساختند کارگران را به شرکت در این اعتراضات فراخواندند و اول ماه مه برای اینها دقیقا به معنای پرملات کردن جنبششان بوده  است باید بوسیله کارگران تامین شود.اول ماه مه درست باید نقطه مقابل این باشد.اول ماه مه باید بسیار آگاهانه تاکیدی بر منافع و پرچم مجزایی باشد که اعتراض کارگران و اتحاد آنها را مستقلا قدرتمند کند. تجمع و کیفرخواست کارگران و تجمع هایشان در این روز باید نتیجه اش خود آگاهی این کارگران به تضاد منافع جنبش های بورژوایی جاری و غیر جاری دولتی و غیر دولتی سبز و سیاه و طبقه متوسط و ناراضیان "خیابانی" و آکسیون خیابانی صرف و بی پشتوانه باشد که بسیار روشن است نفعش به جیب کارگران و اتحادشان نمیاید. این خود اگاهی در اول ماه مه ٨٩ مهمترین پیشروی طبقه کارگر و رهبران و فعالین آن میتواند باشد.

 

کمونیست هفتگی: موفقیت یا شاخص شما برای موفقیت کارگران در این روز چه است؟

اسد گلچینی: شاخص موفقیت کارگران در اتحاد بیشترشان بر علیه وضعیت موجود نظام سرمایه داری و حاکمیتش است. اینکه شاخه های مختلف سرمایه داران و جنبش سبز، و توهم به پرچم آنها، و توهم به اینکه "توده ها" رهبر اعتراضات را دارند، و "انقلاب" به همین ترتیب است که صورت میگیرد، و در نتیجه کارگران میتوانند از قبل آن قدرتمند شوند، به عنوان بزرگترین عوامفریبی سرمایه داران و خرده بورژواهای سیاسی از سوی کارگران آگاه و بویژه کمونیستها باید بر ملا شود. شاخص موفقیت اول ماه مه در این خود آگاهی کارگران و فعالین کارگری است که در تجمع ها در سخنرانی  و بیانیه های خود این واقعیت ها را به هم طبقه هایشان میگویند و آنها را برای مبارزاتشان آگاه تر میکنند.

مساله دیگر این است که هر چه وسیعتر و با شکوهتر مراسم و جشن های اول ماه مه، تدارک برای تجمع های اول ماه مه مستقل از منافع هر گروه و شاخه و جمعی در محل های کار و یا محل های مسکونی را داشته باشیم.  شاخص مهم دیگر این است که در هر رشته و صنفی چه در ابعاد سراسری و یا محلی، به چه اندازه جمعیت هر چه بیشتری از کارگران آن محل و یا کارگران متشکل در یک سندیکا و اتحادیه، و یا گروه های متشکل در یک کمیته برگزاری اول ماه مه، این روز را به روز جشن و تجمع های خود تبدیل میکنند.