-- Logo ---->

آزاد زمانی

سکاندال اقتصادی،اوباما گیت وکرنش احمدی نژاد، برآمدهای سیاسی پایان یک دوره !

 

روزهای اخیر رویدادهای جدیدی درصحنه اقتصاد وسیاست،افکار عمومی دنیا را بخود جلب کرده است. هرکدام ازاین رویدادها با پارامترهای معینی بهم ربط دارند هرکدام به سهم خویش حامل و مکمل شکل گیری اوضاع سیاسی واجتماعی نوینی درسطح بین المللی هستند.

 

  1. درحوزه اقتصاد

درحوزه اقتصاد سیاسی، زنگ خطر بحران اقتصادی نظام "بازار آزاد" با اعلام ورشکستگی چند موسسه مالی وبانکی امریکا به صدا درآمد، تدابیر پیشگیری نتوانست دامنه این بحران رامحدود کند. نخست، موسسات مالی وبانکی یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی کردند.

 درمرحله دوم، بحران از بانکها وموسسات مالی  به بخش سرمایه گذاری نفوذ کرد وبازارهای بورس اوراق بهادار شرکتهای چند ملیتی را دربرگرفت. دامنه بحران با وجود تدابیر ویژه ای که اقتصاد دانان کشورهای اروپایی ودیگرمناطق اقتصادی ازمدتها پیش دربرگرفته بودند به اروپا وبه مراتب به سایر نقاط دنیا سرایت کرد.

 نقطه آغاز این بحران مادر اقتصاد بزرگ جهان امریکا است. اخبار وگزارشات اقتصادی حکایت ازوضعیت وخیم ترموسسات مالی امریکا وانگلیس دارند.

تا این مرحله بازار های مالی وسرمایه گذراری دیگر نقاط جهان ازاین وضعیت بی نصیب نبوده اند.  چین یکی از بلوکهای اقتصادی دنیا با کاهش تقاضا ازطرف شرکتهای امریکایی و اروپایی مواجه شده است. نوسان درقیمت نفت، اقتصاد کشورهای تولید کننده نفت درمنطقه خاورمیانه وآسیا را با مشکلات مالی  روبره کرده است.

 ایران یکی ازکشورهای عمده تولید کننده نفت اوپک ازتاثیر این شوک اقتصادی بی بهره نیست هزینه های دولت از درآمدها پیشی گرفته ودولت با کسری  چند میلیارد دلاری بودجه مواجه است. استفاده از ذخیره ارزی دولت را با مشکلات عدیده ای روبرو کرده است طرحهای مالی دولت عقیم مانده است درهمین گیرودار بازاریان ایران دراعتراض به مشکلات اقتصادی ومالی وطرح مالیات برارزش افزوده درروزهای اخیر ازجمع آوری سود معطل شدند!

 

براساس داده های آماری،اگر این بحران دروضعیت موجود مهار نشود مرحله سوم، بخش های تولیدی واشتغالی اقتصاد جهان را دربرمیگیرد که عوارضی بسیار شکننده تر وخیم تررا بهمراه خواهد داشت. میلیونها کارگربیکار می شوند وخود و خانوادهایشان برسفره خالی می نشینند. ازهم اکنون سخن از تدابیر اضطراری درشرکت جنرال موتور، یوبی اس و .... درمیان است مدیران این شرکت ها تقلا میکنند با هردوزوکلی شده از فروریختن دیوارهای لرزان بازار سرمایه داری خصوصی برسرشان ممانعت کنند. نشست کشورهای اروپایی دربروکسل بمنظور تدارک نشستی مرکب از کشورهای صنعتی درامریکا هراس بسیاری از کشورهای دخیل دراقتصاد جهان را ازگسترش ابعاد بحران رابه نمایش میگذارد.

نسخه پیچی ازنظریه های "کینز" مبنی بردخالت ونقش دولت دراقتصاد بازار آزاد تا هم اکنون نتوانسته است دردی را برای نجات  بورژوازی ازاین مخمصه دوا کند.  این زمین لرزه اقتصادی است که پوچی وبی مقداری نظریه پردازان بورژوایی را مبنی بر شکست نا پذیری اقتصادشان به نمایش میگذارد.پژواک این پیام اینست که عصر یکه تازی بازار آزاد بسر آمده است.  

 

2. سیاست.

اوباما گیت کرنش احمدی نژاد،تحولات سیاسی بین المللی ومنطقه ای.

درحوزه سیاست به تبع اوضاع مشوش اقتصادی جهان سرمایه داری، فارغ از هیاهوهای تبلیغاتی امریکا،مضحکه انتخاباتی دوحزب جمهوری خواه و دمکرات وشعارها و وعده و وعیدهایی که نامزدهای این دوره ازانتخابات ریاست جمهوری امریکا که به مردم دادند بررسی پیروزی دمکراتها وانتخاب بارک اوباما برمتن اوضاع اقتصادی امریکا وجهان وپیامدهای آن ازلحظ سیاسی بسیار حائز اهمیت است.

اوباما کیست وقراراست چه نقشی را بازی کند، چرا اوباما، آیا اوباما همانطوری که درشعارهایش افکار عمومی را تسخیر وعده های خویش کرد عامل تغییر است؟ یا خود حاصل تغییر اوضاع اقتصادی وسیاسی دنیاست؟ اوباما نتیجه کدام فعل وانفعالات سیاسی واقتصادی دردنیای معاصر است؟حضور اوباما درصحنه سیاسی امریکا وجهان برای پاسخگویی به کدام مسایل حاد ولاینحل تاکنونی است؟ اوباما ناجی کدام دولت وطبقه اجتماعی است، قرار است کدام سیاست و اقتصاد رارهبری کند.برسر مردم فقیر وطبقه کارگر چه شیره ای میمالد، برای نجات دولتش از بحران اقتصادی چه نسخه ای برای استثمار طبقه کارگردارد، جنگ افروزیها و ویرانی های اسلاف ماقبل خویش را درعراق وافغانستان به کجا میرساند، به چه قیمتی نیروهای امریکایی را ازباتلاق عراق وافغانستان  بیرون میکشد، چگونه با تروریسم هار اسلامی کنار میاید آیا این کشورها را بعد ازاین همه ویرانی وکشتار به تروریستهای اسلامی متشکل دراحزاب حاکم واپوزیسیون تحویل میدهد؟ با کدام کشورهای دخیل در اوضاع سیاسی منطقه تعامل سیاسی میکند؟ ناسیونالیستها وتیم های مهیا مورد حمایت کاخ سفید درعراق که برای دخالت درنقشه سیاسی ایران صف کشیده بودند به کجا می روند؟

 پاسخ به همه این سوالات وپرسشهای دیگر رانمی توان دراین متن گنجاند وباید دربحث ها وفرصت های بعدی  بطور مفصل به آن پرداخت. اما به نظرم پرداختن به این معضلات چه به لحاظ ساختارمتزلزل جهان سرمایه داری وچه به لحاظ شکل گیری قطب بندی های تازه تری درسطح دنیا ومنطقه غیرممکن وبه این سادگی ها نیست.هیچکدام از مشکلات  برای اوباما وشرکایش به آسانی قابل حل نیستد. همچنین برخی فاکتورهای اساسی  دراوضاع دنیا ومنطقه خاورمیانه دارد جابجا می شود. صف آرایی هایی سیاسی درمنطقه به شکل ما قبل خویش باقی نمی ماند. برخی موضوعات بین المللی ومنطقه ای موضوعیت خویش را ازدست میدهند.کشمکش های سیاسی مابین امریکا وایران وغرب به صورت سابق نمی ماند. تعامل سیاسی با ایران ازسوی امریکا وغرب با هردرجه ای ازملاحظه ومحافظه کاری که باشد درروابط سیاسی واقتصادی ایران وغرب شکل می گیرد. عمق اختلافات درگذشته میتواند موانع ومشکلاتی برسرتثبیت روابطی رسمی ایجاد کند اما طرفین ازطریق نیروهای خود درمنطقه بویژه ترکیب دولت عراق وامکانهای ارتباطی دیگر به سوی کاهش تشنجات گام برمی دارند. تا هم اکنون هم مذاکراتی علنی وپشت پرده انجام شده است آزادی چهار نفربازداشت شده گان ایرانی دراربیل توسط نیروهای امریکا درعراق وتحویل آنان درمرزمریوان به مقامات ایرانی همزمان با روز پیروزی درانتخابات اوباما چراغ سبز شکل گیری این توافقات است. علاوه براینها پیام تبریک احمدی نژاد یکی از مهره های جناح راست ورییس دولت اسلامی به اوباما رئیس جمهور امریکا که سابقا ازطرف خمینی" شیطان بزرگ" بود معنای سیاسی ویژه ای دارد ودرب جدیدی را بسوی سیاست خارجی ایران گشوده است که نتایج آن ازهرنظر قابل پیش بینی وتحلیل است.

تعامل امریکا وغرب با ایران به هردرجه ای که باشد، دیگرعناصر دخیل دروضعیت سیاسی منطقه را به دنبال خویش تعدیل میکند. علاوه براینها به رسمیت شناسی طالبان بعنوان یک نیروی سیاسی ازطرف دولت افغانستان با عنایت غرب یکی از پارامترهای تعدیل کشمکش مابین غرب و جریانات اسلامی درمنطقه است این بدان معنانیست که همه این مسایل خلق الساعه انجام میگیرد برخی به لحاظ زمانی ودخالت درپروسه سیاسی منطقه دریک دودهه اخیر مجوزهای لازم  قرارگرفتن درمعادلات جهانی ومنطقه ای را به خویش اختصاص داده اند. وبرخی دیگر هم درتداوم یک پروسه کشمکش وفشار ومعامله مجبور به پذیرفته شدن یا پذیرفتن شرایط جدید می شوند. تقابلهای شدید جایش را به تحرکات پراکنده تروریستی و خرابکاری گروهای کوچکتر تندرو میدهد که دردراز مدت تاثیرات چندانی براوضاع نخواهند گذاشت. خود این اوضاع ممکن است که طرفهای اقتصادی وسیاسی امریکا مانند روسیه و چین را به چالش بکشد و دخالت آنها درتقویت سایر عوامل محلی ومنطقه ای افزایش دهد اما درشرایط فعلی به علت اوضاع نابسامان اقتصادی دنیا ووضعیت خود این کشورها بعید به نظرمی رسد روسیه و ژاپن هم به خاطر منافع اقتصادی که درایران دارند وهمچنین سهم اقتصادی  شان درپروژه ساخت نیروگاههای هسته ای ایران ازاین ثبات نسبی وسازش ها منطقه ای استقبال میکنند. چین وروسیه  تا بحال درایجاد تعادل وفشار برغرب دنبال بازارباثبات فروش  کالاهای بنجل خویش دستشان توکیسه ایران بوده است. همه این ها درمقایسه با وضعیت کلان بحران اقتصادی وسیاسی دنیا نسبی است اما به لحاظ  سیاسی سیال وتعاملی است ونمی تواند بعنوان احکامی قطعی نتیجه گیری شود.

خوشبینی های دست راستی را باید عقب زد!

برخی آمدن اوباما را به فال نیک میگیرند اوباما را نماد رنجکشان سیاه و مظهر التیام دردهای تاریخ بردگی و تبعیض نژادی قلمداد میکنند و فریب رنگ ولعاب های تبلیغاتی امپریالیسم خبری را خورده اند که گویا اوباما تافته جدا بافته از دولت ونظام سرمایه داری امریکاست. طوری اظهارنظر میکنند که گویا اوباما آتیست است، سکولار است، دمکرات است، نماینده نه به عملکرد دولت مردان قبل امریکاست.همین سناتورهای قبلی کاخ سفید ورئیس جمهورهای دیروز وامروزسردمدار دمکرسی بورژوایی تحت نام آزادی عراق وافغانستان چه برسرزن وکودک و پیروجوان آوردند.

اوباما وصله ناجوربر پاره پینه های نظام سیاسی بورژوایی است اوباما محصول تغییر دراوضاع اقتصادی وسیاسی دنیاست،شیر اطمینان تحولات سیاسی درون حاکمیت امریکاست اوباما ازهمه حربه های توده فریب برای کسب مشروعیت نظام سیاسی حاکم برامریکا استفاده کرد اوباما مظهر پس زدن جنبش اعتراض مردم علیه جنگ و سیاست های بوش دریک دهه گذشته است. کاراکتر جابجایی سیاسی  در روبنای اجتماعی اقتصادی وضع موجودامریکاست. اوباما چهره پیروزی پس ازشکست است. نمونه ای از فردگرایی مطلق برای تسخیر افکار عمومی در وضع موجود است. نئو لیبرالیسم امروزی کاخ سفید است.

 

اوباما حاصل تغییر است تغییری فراتر از مرزهای جغرافیایی وسیاسی امریکا. امریکا نیاز به تجدید آرایش برای نجات سیاسی واقتصادی خویش درسطح بین المللی دارد اقتصاد امریکا دراین دوره رقابت با چین ودیگر بلوکهای کوچک وبزرگ دنیا ناکام مانده بود. علاوبراینها سیاست های کلان امریکا درسطح بین المللی پس از فروپاشی دولت سرمایه داری شوروی شکست خورده است. امریکا با همه ظرفیتهایش یک دودهه گذشته نتوانست استیلای سیاسی خود را درقالب نظم نوین جهانی که مدعی آن بود برحوزه های معینی ازجغرافیای سیاسی دنیا اعمال کند.حوزه هایی که درنقشه گسترش نظم نوین جهانی روی میزسیاست گذاران امریکا بود. امریکا دربزرگترین لشکر کشی خود به عراق وافغانستان شکست خورد درباتلاق حماقت سیاسی درماند وتسلیم خیره سری های سیاست مداران ماقبل اوباما شد. این شکست تاریخی پیامدهای اقتصادی وسیاسی را برای امریکا وغرب به ارمغان آورد.تا این مقطع ماندن درمیدان نبرد ویا عقب نشینی از این شکست به این راحتی وبدون تغییر درمواضع سیاسی امریکا ومعامله با دولتهای درگیر درسیاست عراق ومنطقه غیرممکن شده بود. بن بست ماندن یا دررفتن از باتلاق عراق هزینه های کلانی را به دولت آمریکا تحمیل کرده است همین معضل افکار عمومی کارشناسان امریکارا به این نتایج سیاسی سوق داد که راه برون رفتی پیدا کنند.

 

تاثیرات سیاسی این تحولات براوضاع ایران

جناح بندی های سیاسی درون حاکمیت رژیم اسلامی درایران عمیق ترمی شود. این جناح بندی ها بدین معنا نیست که جناحی ازحکومت اپوزسیون وضع موجود می شود یا اینکه جناحی دیگر را به طور کلی ازقدرت کنار میگذارد. برعکس همیاری سیاسی مابین جناحهای حکومتی نهادینه شده است ازاین به پس جناح بندیهای سیاسی درشکل کشمکشهای انتخاباتی بیشتر خود نمایی میکنند وبیشتر تلاش برای کسب قدرت درارگانهای حکومتی است هرکدام دنبال سهم خویش  درهیئت حاکمه ودولت هستند.هیچکدام ازاین جناحهای درون حاکمیت دنبال تغییرات اساسی درماهیت سیاسی واقتصادی نظام جمهوری اسلامی نیستند.

تنها فاکتوری که میتواند توازن سیاسی موجود بین جناحهای حکومتی را برهم بزند جنبش انقلابی واعتراضی مردم آزادی خواه وبرابری طلب ایران است طبقه کارگرایران وکمونیستها یکی از نیروهای مهم دربرهم زدن این توازن هستند.

وضعیت جدید بین المللی وداخلی صف آرایی های سیاسی بین اپوزسیون رژیم اسلامی را باردیگر دست خوش تغییرات عمده ای میکند.

چه باید کرد!

روز برافراشتن پرچم کمونیزم علیه وضع موجود دردنیاست!

هیچ وقت دنیا به اندازه امروز فاصله فاصله طبقاتی را با خود تجربه نکرده است با وجود تریلونها ثروت وسرمایه، میلیونها کارگردرسراسر کره خاکی درشرایط اسف باری زندگی می کنند. میلیونها کارگردرنتیجه شکست های اقتصادی نظام بازار آزاد به لشکر بیکاران فقیر می پیوندند. گرانی وتورم زندگی میلیاردها انسان را درسراشیبی نابودی قرارداده است. بروز جنگ وقحطی بسیاری از نقاط دنیا را دربرگرفته است. گرسنگی وبی پناهی اجتماعی وسقوط سطح رفاع زندگی مردم به پایین ترین سطح خود نزول کرده است. این تصویر واقعی را باید جلو چشم طبقه کارگر ومردم دنیا گذاشت. جنبش کمونیستی باید ظرفیت بسیج اعتراضات ومبارزات را علیه وضع موجود ازخود به نمایش بگذارد. ازهمین امروز باید کمونیستها دست بکار شوند.

 

زوال اقتصادی وایدئولوژیکی نظام سرمایه داری !

معادلات اقتصادی وسیاسی دنیا درمعرض کوران تغییرات عظیمی است.این تغییرات ماحصل نسخه های سیاسی این یا آن دولت بورژوایی جهان معاصر نیست. حاصل تناقضات درونی نظام سرمایه داری است. سرمایه داری قادر به حل معضلات امروز جامعه بشری نیست. تاریخ مصرف این نظام روبه زوال است. حتی متخصصین و ایدولوگ های بورژوایی اعتراف میکنند  راهی و نسخه ای که این نظام را از زوالش خلاص کند، دردست ندارند. شاید بورژوازی جهانی بتواند با جابجایی و تزریق نوش داروهای موضعی بحرانها را برای مقطعی اززمان ساماندهی کند. اما همه شواهد موجود مبین این واقعیت هستند که سرمایه داری درهمه حوزهای اقتصادی سیاسی وایدولوژیکی به بن بست رسیده است. شیوه تولید بورژوایی که برشالوده استثمار طبقه کارگر بنا شده است درپاسخ گویی به نیازهای انسان عصر حاضر کرخت،عقیم وناکارامد شده است. دوره رونق سرمایه داری که با انباشت ارزش افزوده سیکل معیوب خود را طی میکرد ازحرکت شتابان رونق بازایستاده است. ظرفیت های تولید وبازتولید این سیستم درهمه ابعاد اقتصادی وبه تبع آن روبنای  ایدولوژیکی ، سیاسی وحقوقی به نهایت سطح خود رسیده است. ناکارایی و بی استفاده بودن این نظام بیش ازپیش اشکارتر وعریان تر گشته است. بحران سرمایه جهانی ساختاری ودرونی است.

طبقه کارگر به حکم وضعیت طبقاتی خویش ناچار به نافرمانی و نبرد طبقاتی علیه وضع موجود است. طبقه کارگر امروز نیازمند تحرک واعتراض علیه شرایط فلاکت بارزندگی اقتصادی واجتماعی خود وهمنوعانش هست. تحرک طبقه کارگر با این وضع پراکنده میسر نیست جزبا متشکل شدن طبقاتی وسیاسی خویش. طبقه کارگربدون متشکل شدن درحزب کمونیستی خویش قادر به تقابل با وضعیت موجود نیست. کمونیستهای انقلابی باید نقش اجتماعی و متشکل کننده خود را دراین شرایط حیاتی دریابند . سازماندهی اعتراضات کارگری ومتشکل کردن طبقه کارگر برای رویا رویی با وضع موجود وظیفه کمونیستهای کارگری است  امری که اکنون ضرورت آن مبرم وغیر قابل انکار است.

بورژوازی شکستش را بااخراج و بیکارسازی میلیونها کارگر میخواهد جبران کند. بحرانش برگرده کارگراست، اوج گرفتن اقتصادش هم برگرده کارگراست .

 طبقه کارگر درشرایط تاریخی موجود دریک موقعیت ویژه ای قرار گرفته است جنبش طبقه کارگر یا باید تن به بردگی مزدی درهروضعیتی از حیات سرمایه دردهد یا باید پرچم مارکس وکمونیزم طبقه اش را به میان بکشد وبا حاکمیت سیاسی دولت های بورژوایی تعیین تکلیف کند.

طبقه کارگر باید پتک انقلابیش را برگرده نظام سرمایه داری بکوبد ونگذاردیگر کمرراست کند حزب کمونیستی والترناتیو کمونیستی کارگری امروز باید سازماندهی سیاسی واجتماعی طبقه کارگر را را دردستور کار خود بگذارد. جنبش کمونیستی این دوره ویژه گیهای خاص خود را می طلبد. تحزب سیاسی وتلاش برای تشکیل انترناسیوالیسم بین المللی طبقه کارگر می تواند افقی امیداورکننده را فرا روی پرولتاریای جهانی بگذارد.  جنبش طبقه کارگر درحال حاضر می تواند آرایشی تعرضی بخود بگیرد حق به جانب و مدعی به میدان بیاید وبورژوازی فرسوده را به جالش بکشد. جهان معاصر به انقلاب کارگری نیازمند است  مارکس انقلابی  را باید پراتیک لنینی کرد کمونیستها باید رهبران کارگری واجتماعی را به گرد پرچم مارکس فراخوان دهند باید مارکس پیروزمند عصر حاضر دربرابر نسل امروز بشر برای حل معضلات زندگی خویش قرار داده شود. دنیا آبستن اعتراض ورویارویی طبقاتی وسیاسی است. پیروزی واعتلای جنبش کمونیستی کارگری از دل این وضعیت یک امکان واقعی است.  

8 نوامبر 2008