قطعنامه در باره

اوضاع سیاسی و ملزومات پیروزی طبقه کارگر

مصوب کنگره نهم حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی)

 

۱- بحران جاری جمهوری اسلامی ناشی از معضلات و بن بست های بنیادی نظام سیاسی اقتصادی حاکم در ایران است. معضلاتی که دامنه سیاسی و اقتصادی آن دائما عمیقتر شده و زمینه واقعی و عینى به میدان آمدن مردم محروم برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی است.

۲- سیاست غرب و اساسا امریکا در محدود کردن نقش و موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه یکی از موانع اجرا برجام و پروژه های جذب سرمایه به ایران، بعنوان راهی برای برون رفت جمهوری اسلامی از معضلات اقتصادی و رشد اقتصاد کاپیتالیستی برای بورژوازی حاکم در ایران، است. مستقل از این محدودیتها هیچ بخشی از حاکمیت نمیتواند آینده بهبود را در مقابل جامعه قرار بدهد. بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی کماکان ریشه در معضلات سیاسی، روبنای حاکمیت و موقعیت سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی در منطقه و ناسازگاری آن با بورژوازی غرب دارد. از این زاویه بار دیگر مطلوبیت جمهوری اسلامی برای بورژوازی ایران مورد تردید قرار گرفته است.

۳- امروز شکست تمام عیار سیاسی- ایدئولوژیک و اسلامیت جمهوری اسلامی، از جانب توده وسیعی از مردم به لغو قوانین، مقررات و موازین ارتجاعى اسلامی و حکومت مذهبى تبدیل شده است. امروز اسلامیت جمهوری اسلامی بیش از هر دوره ای در برابر سکولاریسم و ضدیت عمیق مردم و بویژه زنان با خود قرار گرفته و پروسه اسلام زدایی در ایران از طرف جامعه مدتها است شروع شده است. ادامه این وضع و تداوم حاکمیت به این شکل نه برای جامعه و نه برای حاکمیت دیگر قابل دوام نیست. امروز جمهوری اسلامی عملا از تحمیل قوانین اسلامی بر جامعه و حاکمیت کردن بر آن، عاجز است.

۴- خطر فوری و جدی سرنگونی جمهوری اسلامی شکافهای درونی هیئت حاکمه را تشدید کرده است. جناح های مختلف جهت دست یافتن به راه حلی برای حفظ نظام، با بن بست روبرواند. بن بست هر دو جناح دراین واقعیات نهفته است که:

اولا پایه طبقاتی، عمق و گسترش جنبش سرنگونی و تغییر توازن قوا پس از اعتراضات دیماه، سیاست سرکوب و تشدید اختناق جناح راست را سخت و ناکارا کرده است. خطر گسترش اعتراضات در صورت تشدید سرکوب و خفقان این جناح را عملا فلج کرده است.

ثانیا پس از شکست پروژه اصلاحات، سیاست اصلاح طلبان در باز کردن فضای سیاسی تحت عنوان رفراندم، تعدیل قوانین اسلامی و ضد زن، تعدیل اختناق، محدود کردن قدرت جناح راست، بعنوان تنها راه نجات نظام، عملا شکست خورده است. 

۵- امروز بار دیگر سرنگونی جمهوری اسلامی بستر اصلی اعتراض بخشهای مختلف جامعه شده است. این امر و شکست پروژه های اصلاح و تعدیل جمهوری اسلامی بار دیگر بخشی از بورژوازی ایران را، برای نجات سیستم سیاسی-اقتصادی بورژوایی، به جبهه سرنگونی طلبان رانده است. کشمکش سیاسی امروز میان طبقه کارگر و بورژوازی، جنبشها و احزاب سیاسی آنان برسر چگونگی سرنگونی جمهوری اسلامی و پایه ریزی نظام آتی در ایران است. کشمکشی که پس از سرنگونی و تا تثبیت حکومت آتی ادامه خواهد داشت. امروز رفراندم، انتخابات آزاد، و انقلاب کارگری همه راهها و سناریوهای مختلف این جنبشها برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و شکل دادن به نظام آتی در ایران است.

 راست و چپ جامعه تلاش میکند پیروزی این جنبش را تعریف کرده و دو راه حل در مقابل جامعه قرار میدهند.

 یک: اضمحلال جمهوری اسلامی و دست بدست کردن قدرت در بالا، بدون دخالت طبقه کارگر و مردم آزادیخواه. راه حلی که اساسا در قالب رفراندم، دخالت دول غربی، توافقات میان بخشی از حاکمیت با نیروهای اپوزیسیون راست و ... ارائه میشود. راه حل هایی که نهایتا چیزی نیست جز ادامه وضع موجود و یا قومی و مذهبی کردن جامعه و از هم پاشیدن شیرازه آن.

دو: سرنگونی جمهوری اسلامی و خلع ید کامل از آن توسط یک انقلاب توده ای. انقلابى که با سرنگونی جمهورى اسلامى طبقه کارگر و مردم را در بهترین موقعیت براى پیشروی و تعیین نظام آتى حکومت در ایران قرار دهد. پیروزى جنبش سرنگونى براى ما تنها پیش درآمد بلاواسطه انقلاب سوسیالیستى طبقه کارگر است.

۶- رفاه، آزادی و اسلام زادیی مختصات اصلی جنبش برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی در دیماه بود.   بن بست سیاسی- اقتصادی و شکست سیاسی-ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بر متن عرض اندام جنبش طبقه کارگر برای رفاه و آزادی و جنبش حق زن برای برابری و رهایی در دل جدالهای امروز، سرنگونی جمهوری اسلامی از پائین و با بیشترین دخالت توده وسیع مردم آزادیخواه را به یک امکان بالقوه تبدیل کرده  است. این واقعیت بیش از هر زمانی بر افراشتن پرچم سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی، توسط طبقه کارگر و حزب کمونیستی آن را در چشم انداز قرار داده است. این واقعیت و فرصت تاریخی طبقه کارگر، به موازات خود بخشهای مختلف بورژوازی را برای حفظ سیستم اقتصادی موجود بیش از پیش به هم نزدیک کرده است.

۷- پیروزى انقلاب کارگرى و رهایی مردم از حاکمیت بورژوایی بیش از هر چیز منوط به حضور طبقه کارگر و حزب کمونیستی آن، بعنوان یک نیروى مستقل و سوسیالیستى، در مبارزه برای سرنگونی و کسب قدرت سیاسى است. حزب حکمتیست (خط رسمی) برای تامین این شرط و همچنین بسیج و متشکل کردن توده هرچه وسیعتری از مردم حول آلترناتیو انقلابی و سوسیالیستی خود تلاش میکند.  

۸- کنگره با به رسمیت شناختن این فرصت تاریخی طبقه کارگر برای بدست گرفتن قدرت و تحقق شعار رفاه، آزادی، برابری، تاکید میکند که پیشروی طبقه کارگر در جدال طبقاتی پیش رو منوط به مفاد زیر است: 

الف: حضور قدرتمند حزب حکمتیست (خط رسمی)، بعنوان نماینده استقلال طبقاتی طبقه کارگر و آلترناتیوی قابل انتخاب در جدال برای رهائی از فقر، اختناق، حاکمیت مذهب، تبعیض جنسی، و در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی و کسب قدرت سیاسی.

ب: متحد شدن بخش هرچه وسیعتری از طبقه کارگر و مردم آزادیخواه حول پرچم "رفاه، آزادی و  برابری"  و شکل گرفتن یک قطب قدرتمند آزادیخواه، چپ و عدالتخواه در مقابل بورژوازی

پ: متحد و متشکل شدن کارگران و کمونیستها در حزب کمونیستی خود (حزب حکمتیست) برای ابراز وجود قدرتمند در صحنه سیاست و جدال طبقاتی پیش رو .

۹- کنگره توجه رهبری و کادرهاى حزب را به ابعاد عظیم وظایفى که در دوره کنونى بر عهده دارند جلب میکند و همه کمونیستها در صفوف طبقه کارگر، در میان جوانان و در جنبش دفاع از حق زن را به پیوستن به حزب حکمتیست (خط رسمی) و مبارزه مشترک برای رهایی جامعه از استثمار، تبعیض و نابرابری و پیروزی سوسیالیسم فرامیخواند.

 

* صفحه ویژه کنگره نهم حزب