به نقل از کمونيست ١٤٢

معلمان براي افزايش حقوق احتياج به رهبري روشن و قاطع دارند!

محمود قزويني

بي شک حرکت اعتصابي معلمان يکي از گسترده ترين و سازمان يافته ترين حرکتهاي اعتراضي است که در دوره اخير صورت گرفته است. من قبلا در مطلبي درس آموزي از اين جنبه از حرکت معلمان و نقد ضعفهاي اين حرکت را نوشتم. در اينجا بيشتر به جنبه اي از حرکت معلمان ميپردازم که مانع جدي بر سر حرکت اعتراضي معلمان براي احقاق حقوقشان و کلا مبارزه ازاديخواهانه کارگران و مردم ايران در مقابل رژيم جمهوري اسلامي است.

مبارزه معلمين براي افزايش حقوق خود وارد يک مرحله مهم در جدال با دولت جمهوري اسلامي شده است. ابعاد سراسري و وسيع اعتراض معلمان و حمله گسترده رژيم به آنها و دستگيري تعداد زيادي از فعالين و رهبران حرکت اعتراضي معلمان، حرکت معلمان را در جائي قرار داه است که موفقيت آن براي به دست آوردن همين خواست افزايش حقوق و تامين امنيت شغلي و اجتماعي معلمان در مقابل فشارهاي رزيم، احتياج به يک رهبري و سياست روشن و بدون ابهام در باره راهي که ميروند و کاري که انجام ميدهند دارد.

هفته گذشته رژيم براي جلوگيري از حرکت اعتراضي معلمان دست به بگير و ببند زد. درهمدان و همه شهرها معلمان فعال بازداشت شدند. رژيم با اين تعرض گسترده توانسته است تا اندازه اي در کار خود موفق شود. متاسفانه اين تعرض گسترده رژيم از طرف رهبري حرکت معلمان پاسخ درخورنگرفت. اين در حالي است که وسعت حرکت هاي اعتراضي معلمان در سراسر کشور نشان ميدهد  که معلمان قادرند به تعرض به خود پاسخ گويند و با اعتراضات گسترده تر به مقابله با دستگيريها بپردازند و نگذارند کسي جرات کند به معلم معترض دست بزند. اما الان طوري شده است که هر معلم معترض که ميخواهد فردا دست به اعتراض بزند، نميتواند از فکر از دست دادن شغل و يا به زندان افتادن خلاص شود. رهبري حرکت معلمان ميتوانست به سرعت کاري کند که چنين فضائي در ميان معلمان حاکم نشود. اما رهبران حرکت معلمان متاسفانه چنين نکردند.

متاسفانه بخشي از رهبران حرکت اعتراضي معلمان به شدت به توهماتي آلوده اند که کار پيشبرد مبارزه معلمان براي احقاق حقوقشان را دشوار ميسازند. بخشي از رهبري جنبش معلمان براي احقاق حقوق معلمين به اين و يا آن جناح و اين و يا آن ارگان و قانون رژيم چشم دوخته اند.

 با چنين اميدي حرکت معلمان بازيچه دست اين و آن جناح حکومت ميشود.

کانونهاي صنفي معلمان در بهترين صورت مطالبه خود را اينطور فورمولبندي ميکنند که :

“معلمان چوب ناكارآمدي و بي‌تدبيري برخي از مديران آموزش و پرورش و عدم هماهنگي مجلس و دولت بر سر لا‌يحه مديريت خدمات كشوري را مي‌خورند.”

 

اين جمله ترجيح بند همه اطلاعيه ها و بيانيه هاي کانونهاي صنفي معلمين است. کانونهاي صنفي معلمان در ابتدا به جاي طرح افزايش حقوق، مسئله تصويب و اجراي طرح خدمات کشوري و نظام هماهنگ حقوقها را پيش کشيدند که اين طرح ربطي به افزايش حقوق معلمان و ديگر اقشار جامعه ندارد. شکي نيست که معلمان با اين فکر که اين طرح شايد افزايش حقوقي را شامل حال آنها سازد به ميدان آمدند، اما اين طرح، يک طرح گسترده براي نظم و نسخ دادن به نظام اداري سازمانهاي سياسي و اقتصادي دولتي و غير دولتي نظام جمهوري اسلامي است که مانند همه طرحها و برنامه هاي اين رژيم فقط دودش به چشم همه مردم ميرود. معلمان نميتوانند براي افزايش حقوق خود دل به اجراي چنين طرحهايي ببندند. مطالبه تصويب و اجراي اين طرح،  مطالبه افزايش حقوق معلمان را که ميتواند بسيار ساده تر بدست بيايد را دچار مشکل ميسازد. خواست تصويب و اجراي لايحه خدمات کشوري جدا از اينکه وارد شدن به ميدان بازي دولت جمهوري اسلامي و جناحهايش است، مسئله افزايش حقوق معلمان را در ابهام فرو ميبرد. افزايش حقوق يک امر دائمي است و بايد هر سال و يا هر چندماه يکبار آن را مطالبه کرد. چنين مطالبه اي را نبايد به سياستهاي اقتصادي و سياسي يک دولت، آنهم دولت جمهوري اسلامي گره زد.

مشکل ديگر بخشي از رهبري معلمان در کانونهاي صنفي مرکزي رابطه اي است که اين رهبري با حکومت و مسئولين رژيم براي خود تعريف ميکند. در اينجا منظورم ملاقات براي گفتگو و مذاکره نيست، که چنين امري اتفاقا نشانه قدرت حرکت معلمان است. منظورم رابطه حمايتي و معنوي است که بخشي از رهبري حرکت معلمان به حکومت و جناحهايش ابراز ميکند. مثلا به احمدي نژاد هشدار ميدهند که چرا به وعده هاي انتخاباتي خود عمل نميکند.وعده هايي که بنابر بر نوشته ها و گفته هاي رهبران کانون صنفي معلمان، احمدي نژاد در جريان مبارزه انتخاباتي در ملاقات با آنها به آنها داد و حمايت آنها را براي خود خريد و گويا حالا پس از انتخاب شدن زير قولش زده است. کانونهاي صنفي مرکزي معلمان در نامه هايشان به مسئولين جمهوري اسلامي مرتب اين را يادآوري ميکنند که آنها حامي جمهوري اسلامي هستند و نظام به آنها احتياج دارد. حتي سايت کانون صنفي معلمان نامه اي را درج کرده است که حمايت کامل از حکومت و رهبران و قوانين رژيم جمهوري اسلامي را در بر داشته است.

حمايت جريانهايي در رهبري کانونهاي صنفي معلمان که از رژيم جمهوري اسلامي و يا از يکي از جناحهاي آن حمايت ميکنند

براي معلمان و اکثريت عظيم مردم ايران غير قابل پذيرش است. معلمان ميبينند که اين حکومت علارغم اينکه برخي از رهبري کانونهاي صنفي، کسب حقوق صنفي آنها را وثيقه حمايت از او قرار داده است و خواست روشن و سرراست آنها براي افزايش حقوق را به حمايت از مجلس و يا دولت و ارگاهنهاي ديگر رژيم گره ميزنند، حرکت صنفي آنها را سرکوب کرد. اگر قرار باشد براي هر بار افزايش حقوق ناچيز يک قشر، جمهوري اسلامي و ارگانهايش مورد تمجيد و تعريف قرار گيرند، جمهوري اسلامي قويتر و محکمتر از قبل به سرکوب و بي حقوق مردم ادامه ميدهد. اگر بخشي از رهبري کانونهاي صنفي ميتوانند زير نام افزايش حقوق معلمان  گاها به احمدي نژاد و گاها به مجلس دخيل ببندند. اکثريت مردم جامعه که خواهان آزادي بي قيد و شرط بيان و تشکل، لغو حجاب اجباري و ديگر قوانين زن ستيز، برقراري يک دولت سکولار غير مذهبي، بيمه بيکاري و رفاه و...... هستند چه بايد کنند؟ به چه کسي دخيل ببندند؟

 جمهوري اسلامي يک حکومت وحشي و هار در سرکوب مردم است و در طول 28 سال با زندان و اعدام فعالين و رهبران مبارزات اقتصادي و سياسي کارگران و ديگر اقشار مردم خود را سرپا نگه داشته است. همه احزاب سياسي مخالف رژيم، حتي منتقدين حامي رژيم بشدت سرکوب شده اند. صدها هزار نفر در اين حکومت اعدام شده اند. نميتوان پذيرفت که براي يک افزايش حقوق ناچيز که آنهم به شکل مبهم فورموله شده است، يک قشر جامعه را حامي و ناجي حکومت اعلام کرد.

معلمان مانند همه مردم ايران اين حکومت را ميشناسند. قابليت سرکوبگري آن را ميشناسند. شايد برخي ها بعضا از سر محافظه کاري و ترس از سرکوبگري رژيم،  نامه هاي حمايت آميز برخي از کانونهاي صنفي از رژيم و جناحهايش را ناديده بگيرند و فکر کنند چنين کاري براي جلوگيري از سرکوبگري رژيم مناسب است. اما معلمان ديده اند که آنها فقط در جاهايي موفق شدند که جلوي سرکوبگري رژيم را بگيرند که متحدانه به دستگيريها و سرکوبگريهاي رژيم اعتراض کنند.

معلمان و کانونهاي صنفي معلمين و هر تشکل ديگر معلمان بايد با طرح روشن خواست افزايش حقوق معلمان و با تعيين ميزان درصد آن، مبارزه را براي دستيابي به افزايش حقوق را ادامه دهند. معلمان و کانونهاي صنفي معلمين خواهان احقاق حق خود شوند. براي دستيابي به افزايش حقوق و يا هر حقوق صنفي و اجتماعي ديگر، نبايد از رژيم جمهوري اسلامي حمايت کرد. در کشورهايي که آزادي تشکل و اجتماعات و بيان وجود دارد، رهبران اتحاديه هاي صنفي بشدت به دولت و کارفرماها حمله ميکنند و هيچ کسي به خود اجازه نميدهد تا براي کسب يک افزايش حقوق از کسي تمجيد و تعريف کند.

کانونهاي صنفي معلمان نبايد اجازه داشته باشند به نام معلم از اين و يا آن جناح حکومت حمايت کنند. اگر آنها رهبران تشکل صنفي مستقل هستند، بايد از حقوق مستقل معلم حمايت کنند. معلمان و مردم جامعه نميتوانند هم تهديد به اخراج و زنداني و سرکوب شوند و هم از حکومت زنداني کننده و سرکوب کننده خود و مردم ايران حمايت کنند.

معلمان شريف و ازاديخواه بايد به طور روشن مطالبات خود را طرح کنند، خواهان کسب فوري آن شوند و کسب آن را به تصويب و اجراي اين و آن لايحه گره نزنند و نگذارند مطالبات آنها وثيقه اي براي لاپوشاني سرکوبگري و جنايت حکومت اسلامي بر عليه مردم شود.  فقر و نداري را نبايد تحمل کرد. بايد خواهان رفاه کامل و آزادي گسترده همين امروز و فورا شد.