٣  سال انتظار!
هفتصد هزار معلم زير خط مطلق فقر!

در وزارت آموزش و پرورش ۷۰۰ هزار نفر از معلمان كشور حدود ۱۳۰ تا ۲۵۰ هزار تومان حقوق مي‌گيرند! يعني در خط مطلق فقر زندگي مي‌كنند. دومين تجمع معلمان در يك ماه اخير روز ١٥ بهمن ماه  با حضور جمعيتي بزرگ از فرهنگيان جلوي درب مجلس شوراي اسلا‌مي در محاصره نيروهاي امنيتي، برگزار شد. نمايندگان تشكل‌هاي صنفي معلمان استان‌هاي سراسر كشور گرد هم آمدند تا به اقدام دولت در استرداد لايحه نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارمندان اعتراض کنند. در اين همايش، نمايندگان تشكل هاي فرهنگيان از  استانها و شهرستانهاي گيلان، اصفهان، تهران، همدان، كرمانشاه، كردستان، شيراز، اردبيل، آستانه اشرفيه، پاكدشت، خميني شهر، دزفول، خراسان و… حضور داشتند. معلمان  خواستار تصويب و اجراي لايحه مديريت خدمات كشوري، و نظام پرداخت هماهنگ حقوق هستند.

نمايندگان تشكلهاي صنفي معلمان در سخنان خود كه از يك بلندگوي دستي پخش ميشد اعلام داشتند:
"رنج جانکاه تبعيض، ذهن فرهنگيان را آشفته کرده است."، "سه سال است که با مجلسيان در تعامل هستيم. گفتند فرصت بدهيد لايحه به مجلس بيايد. حالا که تصويب شده، دولت آقاي احمدي نژاد گفته است که پس مي گيريم. پس اين وزير در کابينه چه مي کند؟"
"صد نامه نوشتيم و جوابي ننوشتند، اين هم که جوابي ننويسند، جواب است!" " آنچه که هست بايد بين مردم عادلانه تقسيم شود." همچنين معلمان در ميدان بهارستان اين شعارها را سر دادند:
"خجالت، خجالت، مدعي عدالت”، “مجلس به اين بي غيرتي هرگز نديده ملتي”، “مي مانيم تا حق خود بگيريم”، “تعطيلي مدارس، جواب طرح مجلس”، “وزير مترسك معزول بايد گردد”و…  و سرانجام در بيانيه ٣ بندي معلمان گفته شده كه “مجلس تا
۲۵ بهمن ماه فرصت خواهد داشت تا نسبت به تصويب و ابلاغ مجدد اين لايحه اقدام كند در غير اين صورت اعتراض معلمان ادامه خواهد يافت… در صورت عدم تصويب اين لايحه، معلمان روز ۳۰ بهمن ماه و اول اسفند ماه در مدارس تحصن خواهند كرد”. به اين ترتيب ميبينيم، بار ديگر و پس از ٣ سال تلاش پراكنده  و  انتظار، معلمان آمده اند كه بگويند رنج جانكاه فقر و گرسنگي خود و خانواده هايشان را ديگر تحمل نخواهند كرد.

آيا دور جديد مبارزات معلمان  انتظار دردناك و  فقر طاقت فرسايشان را خاتمه خواهد داد؟

براي ديدن افق پيروزي معلمان بار ديگر لازم است كه تجارب تا كنوني را ياد آوري و راهكارهاي آينده را بررسي كنيم.

***

معلمان  ، تجارب تا کنوني و راهکارهاي آينده

 

١-  نگاهي به پشت سر


بيانيه يزد (بهمن ٨٢) و پيامدهاي آن

 
بيانيه يزد مصوب ٢٨ بهمن ٨٢ نقطه عطفي در جنبش حقخواهي معلمان بود. در اين بيانيه تصميمات زير اعلام شد:

- تجمع معلمان در روزهاي ١٣ و ١٤ ارديبهشت٨٣

- تحصن معلمان در روزهاي ١٥و١٦ و ١٧ ارديبهشت

- تجمع يک روزه معلمان جلو وزارت آموزش و پرورش

- تحريم امتحانات  پايان سال


تصميم
 فوق  نمايندگان کانونهاي صنفي معلمان، با مخالفت  شوراي امنيت ملي مواجه شد. اين شورا در بخشنامه اي هر گونه تحصن را ممنوع اعلام کرده و تهديد کرد که مجوز فعاليت تشکلهاي صنفي معلمان را لغو ميکند.
به دنبال اين تهديد، نمايندگان معلمان در ٢٨ فروردين ٨٣  بيانه يزد را به شرح زير تغيير و تقليل دادند:
- تجمع معلمان بجاي ١٣ و ١٤ به يک روز تقليل مييابد

- بقيه خواستهاي معلمان تعليق ميشود.

تعليق برنامه  نشست يزد يک عقب نشيني براي جنبش معلمان بود و در صفوف تشکلهاي صنفي معلمان  باعث ايجاد تشتت و تفرقه و دلسردي گرديد.

همزمان وزارت آموزش  و پرورش در ٣٠ فروردين اعلام کرد که طرح ارتقاي شغلي را براي بخشي از معلمان اجرا ميکند. و اين فقط شامل معلمان با تحصيلات کارشناسي و بالاتر ميشود. همچنين  حقوق معلمان حداقل ٣٠ در صد افزايش مييابد و اين هم فرهنگيان بازنشسته را شامل نميشود.

معلوم شد هدف  وزارت آموزش و پرورش در واقع برنامه اي براي تفرقه است.  علاوه بر اينکه بعدا هم روشن شد که يک وعده تو خالي بيش نبوده است.

عليرغم تهديدات و تدابير و وعده و وعيدها،  معلمان مجددا يک دوره ديگر مبارزات خود را شروع کردند. در روزهاي١٣ و ١٤  ارديبهشت به مناسبت روز معلم يک سلسله اعتصابات گسترده در تهران، تبريز، کرمانشاه، سنندج، اصفهان، يزد، فسا، اروميه،  مريوان،  بابل، آمل و... شروع شد. در اين روزها معلمان در جلو ادارات آموزش و پرورش جمع شدند و مطالباتشان را پي گرفتند.

اين اعتصاب با شانتاژ خاتمي و تحريک خانواده هاي دانش آموزان عليه معلمان مواجه شد. وزير آموزش و پرورش هم در آغاز و با ناباوري گفت، معلمان قرار نيست اعتصاب کنند. رسانه ها هم عليه معلمان  دست به  تبليغ زدند. به اينها حضور لباس شخصي ها در تجمعات معلمان براي ايجاد رعب و ترساندن معلمان را ميتوان اضافه کرد.
وعده و وعيدهاي دولت هم مرتب تکرار ميشد. از جمله گفتند هزار و يکصد ميليارد تومان بودجه به آموزش و پرورش ميدهند تا حقوقهاي معوقه معلمان را بپردازد و بقيه را صرف پروژه ارتقاي شغلي معلمان کنند.

  همايش گيلان ( مرداد ٨٣)

با تعطيل شدن مدارس در پايان خرداد ماه ، مبارزات معلمان فرو نشست. يک اتفاق مهم بهنگام تعطيلات تابستاني اين بود که تشکلهاي صنفي فرهنگيان سراسر کشور در مردادماه  در رشت اجتماع کردند و برنامه دور بعدي مبارزات معلمان را طي بيانيه اي تصويب و اعلام نمودند.

اين همايش با ارعاب از طرف حكومت و دستگيري تعدادي از فعالين فرهنگيان رشت و جلوگيري از شرکت نمايندگان بعضي از شهرها مواجه شد. اخبار اين تجمع سانسور شد و اجازه ندادند خبر همايش و بيانيه صادره آن در مديا و مطبوعات  منتشر گردد.

  "بيانيه پاياني همايش تشکلهاي فرهنگيان سراسر کشور مرداد ماه ٨٣ گيلان"

١- تجمع معلمان در سازمانها و ادارات آموزش و پرورش در روز١٣ مهر مصادف با روز جهاني معلم

٢- حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس از١٤ تا٢١ مهرماه

٣- تداوم تجمع يکشنبه ها در مقابل سازمانها و ادارات آموزش و پرورش تا توقف احضارها و آزادي همکاران دستگير شده.

٤- ارائه کليه خدمات و حقوق تعريف شده در قانون به فرهنگيان مانند ساير کارکنان دولت (طبق ماده ٤١)

٥- حضور در مدارس و عدم حضور در کلاس در روزهاي ١٦ آبان و١٥ آذر

٦- استخدام معلمان حق التدريس

٧- توقف پخش اخبار کذب توسط صدا و سيما در مورد فرهنگيان

 

در خاتمه،  تشکلهاي صنفي  آمادگي خود را جهت هر گونه مذاکره و تعامل براي حل معضلات فرهنگ و فرهنگيان در هر زمان و مکان اعلام داشته و اميدوارند که متوليان امر با دورانديشي و حسن نظر به پيشنهاد تشکلها نگريسته، با فرهنگيان باب دوستي بگشايند تا در سايه آن از پرداخت هر گونه هزينه مادي و معنوي غير ضروري جلوگيري گردد.
ضمنا هيچ تشکلي به تنهايي حق لغو بيانيه را ندارد مگر با صدور بيانيه اي از سوي تشکل صنفي فرهنگيان سراسر کشور در صورت تحقق يافتن خواسته ها.

از تاريخ ٢٥ مرداد ٨٣ به مدت يک سال شهر يزد به عنوان دبيرخانه تشکلهاي صنفي فرهنگيان سراسر کشور انتخاب ميشود. تصميما ت بعدي در گردهمايي بهمن ماه در مشهد مقدس گرفته خواهد شد. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته. (اين بيانيه به امضاي کانونهاي صنفي معلمان تهران و حدود ٢٠  تشکل ديگر شهرهاي بزرگ ايران رسيد)

بنا بر تصميمات همايش گيلان دور بعدي مبارزات معلمان در مهر ماه شروع شد. ٧ مهرماه  معلمان حق التدريس براي چندمين بار جلو مجلس تجمع کردند.١٣ مهر تجمع معلمان در شهرهاي مختلف ايران ( اصفهان ، نجف اباد، خميني شهر، همدان، کرمان ، جيرفت، کرمانشاه، گيلان غرب، مريوان، اردبيل، بجنورد، شيراز... ) به مناسبت روز جهاني معلم برگزار شد. به دنبال اين  روز در بعضي از شهرها از جمله اردبيل و مريوان معلمان به مدت يک هفته در مدارس حضور يافته اما سر کلاس نرفتند.

 تجمع معلمان کردستان در شهر سنندج

روز ١٣ ارديبهشت ٨٣  معلمان شهر سنندج و نمايندگاني از ديگر شهرهاي کردستان در جلو سازمان آموزش و پرورش استان تجمع کردند و پلاکادهايي با اين مضامين در دست داشتند.

-  فرهنگي اتحاد اتحاد

-  ما خواهان رفع تبعيض کامل در آموزش و پرورش هستيم

-  ما همبستگي خود را با فرهنگيان تمام کشور اعلام ميکنيم

-  ما خواهان بسط آزادي بيان و عقلانيت در آموزش و پرورش هستيم

-  ما اعتراض خود را تا تحقق کامل اهدافمان ادامه خواهيم داد 

در آخر تجمع قطعنامه پاياني خوانده شد.

١- ما معلمان در استان کردستان همبستگي قاطع خود را با ديگر معلمان ايران اعلام ميداريم

٢- ما خواهان رفع هر گونه تبعيض هستيم و هر معلم محق است از يک نوع زندگي مرفه و متناسب با شان خود برخوردار شود.

٣- با هر گونه طرحي که سبب از هم گسيختگي اتحاد فرهنگيان شود مخالفيم.

٤- طرح ارتقا شغلي در نوع خود طرحي ناقص بوده چرا که اين طرح متضمن رفاه براي همکاران شاغل و بازنشسته نيست طرحي موقت و سالانه علاوه بر ايجاد فاصله ميان همکاران در شرايطي اينچنين نميتواند تمامي همکاران را در برابر تورم سرسام اور حمايت کند.

٥- قلم معلم تنها تريبون رسمي و سراسري فرهنگيان مدت زيادي است که توقيف است ما خواهان رفع توقيف از نشريه خود هستيم.

٦- ما همچنان خواستار نظام هماهنگ پرداخت هستيم.

٧- ما خواستار لغو برده داري مدرن در آموزش و پرورش بعبارت ديگر رسيدگي سريع به وضعيت همکاران حق التدريس و پاره وقت از نظر استخدام بوده و هستيم.

٨- همکاران بازنشسته که تمامي توان خود را جهت اعتلاي آموزش و  فرهنگ بکار بسته اند بايد مورد حمايت و پشتيباني دولت قرار گيرند.

٩- ما خواهان بهبود شرايط تدريس، تغيير محتواي کتب درسي و به روز کردن سيستم آموزش هستيم.

١٠- امنيت شغلي از اولي ترين و اساسي ترين حقوق انساني است. تمام پرسنل بايد از اين حق برخوردار شوند.

١١- ما خواهان ارائه گزارش عملکرد از سوي تعاوني هاي مسکن و مصرف هستيم.

١٢- وزارت آموزش و پرورش موظف است مطالبات معوقه همکاران اعم از يارانه مسکن را پرداخت نمايد.

١٣- بسياري از همکاران مدتهاست تعهد خود را با آموزش و پرورش به پايان رسانده اند ولي هنوز به آنها کارت  معافيت و پايان خدمت داده نشده است. ما خواهان بررسي هر چه سريعتر وضعيت نظام وظيفه همکاران هستيم

١٤- انجمن صنفي، معلمان استان کردستان و تمامي همکاران اموزش و پرورش خود را موظف ميداند از همکاراني که مورد تهديد يا پرونده سازي قرار ميگيرند دفاع و پشتيباني نمايد.

تجارب  گذشته و محدوديتهاي آن

مبارزات معلمان در ٣ سال اخير  به صورت  مقطعي و پراکنده  تا كنون ادامه داشته است. اکنون بار ديگر در سال ٨٥ و ٥ ماه از سال تحصيلي گذشته، مجددا معلمان به ميدان ميآيند. کانونهاي صنفي معلمان روزهاي آتي را  براي تجمع و تحصن به دولت و وزير آموزش و پرورش هشدار ميدهند.

معلمان و کانونهاي صنفي شان براي هر گونه پيشرفت در فعاليت و مبارزه شان، نيازمند بررسي  تجارب مثبت و منفي مبارزه شان حد اقل در ٣ سال گذشته اند. اين تجارب جلو چشمان ما است و سوالات متعددي که  جواب ميخواهند:
دليل ناکارامدي مبارزات تا كنوني  معلمان چيست؟ آيا معلمان و بخصوص تشكلهاي صنفي شان به موقعيت اجتماعي و ظرفيت مبارزاتيشان آگاهند؟ موثرترين  روشها و تاکتيکهاي مبارزاتي کدامند؟ و ...

 ناکارآمدي تشکل سراسري و صنفي معلمان

 
ناکارآمدي، عدم تمرکز و هماهنگي تشکلهاي صنفي و سراسري  يکي  از موانعي است که مبارزات معلمان با آن روبرو است. مدت طولاني است كه تشکلهاي  صنفي در هر شهر خود به ابتکار خود و در حد ظرفيت و آمادگي اعضا يا معلمان و فرهنگيان آن شهرواگذرگرديده اند. اكثر كانونهاي صنفي محلي تعطيل شده و بخشي از فعالين حقوق معلمان تحت تعقيب و آزار قرار گرفته و يا به تبعيد تهديد و بخشا محكوم شده اند. آقاي پيمان نودينيان دبير كانون صنفي معلمان سنندج جزو اين تبعيد شدگان است. به اين ترتيب ميبينيم كه  ظرفيت و توانائي و نيروي معلمان هنوز يک کاسه نشده است.
رهبري سراسري تشکلهاي معلمان در اين رابطه نقش تعيين کننده داشته است. زماني  آقاي محمود بهشتي دبيرکل سابق کانون صنفي معلمان اظهار ميكرد که "در صورتي که راهي براي ادامه فعاليت کانون در چارچوب قانون و مقررات وجود نداشته باشد، اين نهاد منحل خواهد شد!" و اكنون آقاي اكبر باغاني دبير كانون و هاشمي دبير كل سازمان معلمان ميگويند، "
آمده ايم تا وفاي به عهد و پيمان را به نمايندگان يادآوري نماييم". اين در حالي است كه عليرغم ٣ سال انتظار،  در تجمع قبلي (سوم بهمن امسال)  نمايندگان مجلس به فرهنگيان وعده دادند كه هيات
۷ نفره‌اي براي بررسي و ارزيابي لا‌يحه تشكيل مي‌دهند. و حال امروز (تجمع ١٥ بهمن ٨٥) همين نمايندگان آمده اند و ميگويند از چنين هياتي خبري نيست!

اين آقايان و همه معلمان ميدانند که همين قانون و مقررات است که  فرهنگيان را به اين حال و روز انداخته است. پس هر گامي برداشته شود براي تغيير اين قانون و مقررات است. اين چه قانوني است که حتي جمع شدن جلو مجلس و تضرع خواهي هم در آن جرم است. راه مبارزه با اين اختناق، نه تعليق برنامه و خواستهاي بيانيه يزد بود و نه انحلال تشکل، آنطور که بهشتي ميگويد. بايد جلو رفت و  سد اختناق را  شکست!

 تاکتيک و روشهاي مبارزاتي: 

راه و روشهاي مبازاتي تا کنوني  كمتر کارساز بوده اند. يکي از اين شگردها جمع شدن جلو مجلس است. هر بار تعدادي از فرهنگيان حق التدريس يا نمايندگان تشکلهاي صنفي معلمان و يا بازنشستگان جلو مجلس جمع شده و به وعده هاي توخالي نمايندگان مجلس گوش داده و به سر کار يا خانه برميگردند. سوال اين است که از نماينده مجلسي که خود در انداختن معلمان به اين روز سهيم است، چه توقع و انتظاري ميتوان داشت؟  حداکثر وظيفه و ماموريت اينها ساکت کردن معلمان و فرستادنشان به خانه است. اينها آدمهاي آلت دست و بي اختياري هستند كه نبايد ذره اي به آنها متوهم بود و يا فکر کرد که کاري از دستشان ساخته است. با نشان دادن يک  موقعيت مظلومانه و اتنظار ترحم از کساني که معلمان را به اين روز انداخته اند هيچ حقي به دست نميايد! حضور در مدارس و نرفتن سر کلاس و به اصطلاح تحصن هم شيوه اي است که حدي دارد و دو سه روز بعد خود معلمان و دانش آموزان را هم خسته ميکند. آنهم در شرايطي که در مدت تحصن هيچگونه فعاليت ورزشي، هنري و فرهنگي و تفريحي و يا سمينار و سخنراني و غيره در کار نيست که جاي درس و کلاس را پر کند.

معلمان از موقعيت اجتماعي و ظرفيت مبارزاتيشان  تا کنون استفاده نکرده اند:

 معلمان از موقعيت اجتماعي و شخصيتي بسيار خوبي در جامعه برخوردارند. اين قشر محبوب به هيچ کس بدهکاري ندارند و صميمانه و دلسوزانه نسلها را آموزش و پرورش ميدهند. ميليونها دانش آموز از متحدين معلمانند. معلمان ميليونها انسان سمپات، دوست و متحدخود در ميان خانواده دانش آموزان را دارند. معلمان سمپاتي ودوستي وسيع اجتماعي را پشت سر خود دارند. متاسفانه تا کنون نه نيروي خود معلمان به تمامي به ميدان آمده و نه سمپاتي وسيع اجتماعي پشت خواستهاي عادلانه و انساني معلمان بسيج شده است.  نيروي آکتيو در مبارزات کنوني يکهزارم کل نيروي اجتماعي معلمان نيست. راه هرگونه پيشرفت در پشت سر گذاشتن اين موانع و انتخاب و اتخاذ شيوه و راههاي موثر و راديکال مبارزه  و استفاده از همه نيروي معلمان و ظرفيتهاي اجتماعي او است.

٣ - راهکارهاي آينده

پيشروي معلمان در گرو فاکتورهاي زير است:

١- وجود يک رهبري سراسري  روشن و مصمم و جدي و راديکال.  تنها چنين رهبري سراسري اي ميتواند صفوف معلمان، تشکلها و نمايندگانشان را منسجم و يکپارچه و هماهنگ کند.  اگر معيار اظهار نظرهاي تا كنوني و شيوه هاي مبارزه باشد، بايد متاسفانه گفت که رهبري کنوني به شدت متوهم، ناکارامد  و ناتوان در بکار گيري کل نيروي اجتماعي معلمان براي تحقق خواستهايشان است. اين رهبري به نيروي واقعي معلمان باور ندارد. 

٢- انتخاب موثرترين تاکتيک وشيوه مبارزه. اعتصاب سراسري و همزمان و هماهنگ موثرترين روش مبارزاتي  و کارساز است. تحصن ها و اعتصابات پراکنده و جدا از هم  در هر محل براي خود چندان کارساز نيست. يک اعتصاب عمومي و سراسري معلمان و فرهنگيان، جامعه را تکان ميدهد و گوش مسوولين دولتي را براي شنيدن حرف نمايندگان معلمان باز و آنها را به تجديد نظر در برخوردشان به خواستهاي معلمان واميدارد.  مذاکره نيز يک تاکتيک و شيوه مبارزه براي طرفين دعوا است. از اين شيوه هم بايد به درستي استفاده کرد و تسليم وعده و وعيدهاي طرف مقابل نشد.  تا زماني که آموزش و پرورش و دولت،  نمايندگان منتخب معلمان يا تشکلهايشان را براي مذاکره به رسميت نشناسند، هچگونه مذاکره خارج از اين چارچوب و يا هر گونه تصميم يک جانبه قابل قبول نيست.

٣- مجامع عمومي معلمان در سطح مناطق شهري، گردهماييهاي مشترک معلمان و دانش آموزان، دعوت  از والدين دانش آموزان به گردهمايي در مدارس و آگاه کردنشان به شرايط کار و زندگي معلمان و جلب حمايتشان... معلمان را از پشتوانه عظيم  اتحاد دروني و حمايت اجتماعي  مردم برخوردار ميكند.

٤- انتشار نشريه معلمان، پخش اطلاعيه هاي روشنگرانه خطاب به جامعه و مردم و بويژه خانواده دانش آموزان و خود دانش آموزان در مبارزه معلمان حياتي است. اگر مديا  پخش اخبار و مبارزات و خواستهاي معلمان و شرايط فلاکتبار زندگيشان را سانسور ميکند بايد اين سد سانسور را با  چاپ نشريه، برگزاري سمينارها و پخش بيانيه  و اطلاعيه هاي خبري و روشنگرانه شکست.

٥- خواستهاي روشن و زمانبندي شده. خواستهاي معلمان در قطعنامه تشکلهاي صنفي هر شهر و محل به صورتهاي مختلف منعکس است. براي نمونه در نشست گيلان يا قطعنامه معلمان کردستان در سنندج...
اما همواره جاي طرح يک مطالبه سراسري که  مهمترين خواستهاي صنفي و سياسي معلمان را در بر گرفته باشد و همه تشکلهاي محلي به آن استناد کنند و يک مبارزه سراسري حول آن راه بيفتد، خالي بوده است. 

دوستان!


محکوم کردن ميليوني معلمان و خانواده هايشان به يک زندگي فلاکتبار و زير خط فقر جرم است. عاملين آن  بايد به جامعه معلمان، دانش آموزان و خانواده هايشان جوابگو باشند. اين کمترين توقع و فوري ترين خواست شما معلمان است.  هم اکنون سرنوشت حقوق  معلمان با دستمزد کارگران،  حقوق پرستاران و ديگر حقوق بگيران جزء جامعه گره خورده است. اجتماع در جلو مجلس به خودي خود ايرادي ندارد اما تجارب تا كنوني مبارزات خود شما نشان داده است كه نمايندگان مجلس ناجي معلمان نيستند. اينها حافظان قوانين تبعيض آميز و نابرابرند. پشتگرمي شما و ضامن موفقيتتان توده عظيم و يك ميليوني معلمان و اعتصابات  سراسريشان است. دستهاي گچي شما دل دولتمردان را به رحم نمي آورد، همچنانكه فقر و گرسنگي فرزندانتان وجدان كرم خورده  اين شكم سيران را بيدار نميكند. به جاي نشان دادن دستهاي گچي، مشتهاي گره كرده تان را به اين غاصبان نان سفره كارگر و معلم و پرستار نشان دهيد! ١٥ ميليون دانش آموز تحت فشار فقر و خواهان رهايي فرهنگي و اخلاقي حاميان شما معلمان هستند. قدرت خود را دريابيد و سازمان دهيد و به ميدان بياوريد. جز با نشان دادن قدرت اجتماعي و عزم و اراده استوار، غاصبان حقوق و داراييهاي مردم و جامعه،  تسليم نميشوند.  

مظفر محمدي- ٧ بهمن ٨٥