خواننده گرامى
نشريه حکمت يک نشريه مجانى نيست. اما باتوجه به اينکه کسانى که خواهان دسترسى به آن هستند ممکن است از امکانات مالى يا امنيتى مناسب براى خريد آن برخوردار نباشند، نشريه را از طريق اينترنت، بصورت رايگان قابل دسترس کرده ايم. اما در هرحال توليد اين نشريه، چاپ آن و اداره امور مربوط به آن همگى هزينه زيادى را در بر دارد. خريد نشريه، آبونه شدن آن و بويژه کمک مالى به ادامه کار نشريه کمک خواهد کرد. براى انجام هريک از اين کارها اينجا را کليک کنيد.

جستجو     Search

بازگشت به صفحه اول


اسلام و اسلام سياسي در غرب و در خاورميانه

مصاحبه راديو پرتو با اعظم كم گويان

راديو پرتو: چراغ سبز براى آغاز مذاكرات رسمى جهت عضويت عملى تركيه در اروپاى مشترك موجى از شادى را در ميان دولتمردان تركيه بهمراه داشت· دولت تركيه انتظار طولانى را متحمل گرديد· بطور رسمى دلايل كشدار شدن اين پروسه به فاكتورهايى مانند ساختار سياسى اين كشور، مجازات اعدام، مساله كردها و حقوق بشر ارجاع داده ميشود· اين فاكتورها به هر سرانجامى رسيده باشند، همزمان با توافقات اخير مساله جنجال برانگيز ديگر اختلافات دينى ميان مابقى اروپا و تركيه و مساله چگونگى همزيستى ميان اسلام و ميسحيت در چهارچوب اتحاد اروپا است·

"آيا ميخواهيد پذيراى ۶۰ ميليون ترك در همسايگى خود باشيد؟" اين عبارت به همراه ۲ عكس، يكى يك دختر جوان با مقنعه اسلامى و ديگرى جمع چند نفره مردان در تلاش ذبح يك شتر در كنار خيابانى از محلات كشورى مسلمان نشين، واكنش يك سازمان ناسيوناليست سويدى به اين رويداد بود· اما بدبينى، سمپاشى و مخالفت محدود به نژادپرستان نبود· تونى بلر، نخست وزير انگليس در پايان نشست سران اروپا گفت تصميم عضويت تركيه، نشانگر تفاهم و همزيستى ميان تمدنهاى مسيحى و اسلامى است· "همزيستى" و "تمدن اسلامى" ، دو عبارت اصلى و شاه كليد و جوهره سياست دولتهاى غربى با پديده اسلام، با اسلام سياسى و با جمعيت باصطلاح مسلمان ساكن اين كشورها در چند ساله اخير را تشكيل ميدهد· و اين سياست ثمره قابل لمس خود را ببار مياورد· در يك نگاه عمومى ، اما اين تقلا هم چيزى از نگرانى، تناقضات و چنبره اسلام براى غرب، چه براى دولتها و چه براى مردم "خودى" و چه براى مهاجرين كم نكرده است·

اين پديده را، عوارض و چشم اندازهايش را ميخواهيم با شما موشكافى كنيم·

 

اجازه بدهيد از يك سطح عمومى تر شروع كنيم· مذهب دارد هر چه بيشتر و بيشتر در اروپاى زمانى مظهر سكولاريسم، جا براى خود باز ميكند· آخرين نمونه، در مباحثات مربوط به قانون اساسى اروپا و اطلاق ميسحيت به هويت اروپايى جنجال بر انگيز شد· هويت شهروندان! و در مقابلش ديگر آن صف بديهى از سكولاريسم را به سختى ميشد ديد· قضيه از چه قرار است؟ از كجا كميت هويت شهروندان اينقدر لنگ از آب در آمده؟

اعظم کم گويان : با مشاهده شما موافقم. مذهب در همه جا تحرک فوق العاده اي دارد و آسايش و آرامش را از مردم سلب کرده است. مذهب سازمان يافته يعني صنعت مذهب دست بالا را پيدا کرده با دخالت دولت در زندگي اجتماعي مردم در آموزش و پرورش و در شکل دادن به قوانين و در تعريف و باز تعريف کشمکش هاي اجتماعي و سياسي جلودار مي شود. دولتهاي حاکم در غرب هم بخوبي از اين برکت يعني صنعت مذهب و اديان سازمان يافته براي سرکوب مردم براي تفرقه در صفوف آنها و براي پيشبردن سياستهاي خود استفاده مي کنند.

بورزوازي که دويست سال پيش دين را بطرز راديکالي از دولت و قانون و بسياري از وجوه زندگي اجتماعي بخصوص در کشورهايي مانند فرانسه و آمريکا بويزه در فرانسه بسيار مترقيانه کنار زد چون سد راه پيشرفت و گسترش سرمايه داري بود در نيمه دوم قرن بيستم کاملا رو به مذهب برد و راه را براي صنعت مذهب و اديان سازمان يافته براي نفوذ در قوانين و زندگي اجتماعي مردم باز کرد و به آن امتيازات زيادي داد. اکنون اين يک ترند برجسته و مضر و مخرب در همه جا حتي در اروپاست که خود زماني مهد سکولاريسم بود يا حداقل نسبت به مذهب خنثي بود. دين براي بورزوازي خير دارد به همين دليل آن را در آموزش و پرورش در قوانين و رسانه ها و زندگي اجتماعي وارد مي کند تا مردم را ساکت و مرعوب نگهدارد.

نيرويي که مي تواند مذهب و صنعت مذهب را کنار بزند ديگر جريانات ليبرالي بورزوايي نيستند. اين نيرو در در ضعف و فترت بسر مي برد و اين علت کميت لنگي است که به آن اشاره کرديد. اين ديگر رسالت سوسياليسم و چپ جامعه است که تعرض گستاخانه مذهب و تاخت و تاز صنعت مذهب را کنار بزند با قدرت بيشتري عمل کند و مردم را عليه اين افسار گسيختگي مذهب بسيج نمايد.

 

راديو پرتو: آيا در ميان خود شهروندان اروپايي مساله هويت آنقدر سردرگم است که بايد مسيحيت را به آن آويزان کرد؟

اعظم کم گويان: مساله کاملا برعکس است. در غرب يک روند بي دين شدن مردم غالب است. بريتانيا يک نمونه بارز است. در اروپاي مرکزي و شمالي و حتي آمريکا مردم مذهب را کنار مي گذارند و يا لا اقل خود را با تعابير انساني تر يا دلبخواهي تر از مذهب و متفاوت از تعابير رسمي صنعت مذهب تداعي مي کنند. غالبا بحث در باره دين و مذهب حداقل معذبشان مي کند. مساله اين است که دولتها مذهب را تحميل مي کنند امامشکل اين است که همين مردم در مقابل تحميلات دولت و صنعت مذهب نمي ايستند.

 

راديو پرتو: به اسلام برگرديم· در پى سياستهاى اخير، اسلام از ميدان عمل بازتر، از دبدبه و كبكبه بيسابقه اى در اروپا برخوردار شده است· امام و مساجد و مدارس و راه پيداكردن در مدياى دولتى و ·· نمونه هاى آنهاست· شما با اين مشاهده من موافقيد؟ مبانى سياست اينها چيست؟

اعظم کم گويان: اسلام در اروپا از طريق مدارس اسلامي در تحميل حجاب به زنان و دختران در ميدان دادن به ملاها و شيخ ها گسترش يافته است. علت اين است که دول غربي با اسلام مخالفتي ندارند. با اسلام سياسي هم منهاي رگه و نيش تروريستي آن در غرب هم مخالف نيستند. اگر اسلام سياسي تروريسم اش را در غرب کنار بگذارد ميدان عمل بيشتري از آنچه که في الحال دارد به آن مي دهند. چند سال است که دارند اينکار را مي کنند. کدخدايي و ريش سفيدي و سخنگويي جامعه مهاجر را به آنها بخشيده اند. به آنها پولهاي کلاني براي ايجاد مدارس اسلامي و مساجد و مراکز اسلامي مي دهند. در کانادا دارند اجازه ايجاد دادگاههاي حکميت مبتني برقانون شريعه را به آنها مي دهند که در امورارث و ازدواج و طلاق و روابط زن و مرد تصميم بگيرند. دولتهاي غربي نشان داده اند که حاضرند حقوق و اختيارات و امتيازات بيشتري به جريانات اسلامي بدهند مادام که ا ينها در غرب فعاليت تروريستي نکنند.

مساله دولتهاي اروپايي و غربي نه مخالفت با اسلام و اسلام سياسي است و نه دفاع از سکولاريسم. صنعت مذهب و اسلام در سرکوب مهاجرين و تامين يک قشري که شهروند درجه چندم محسوب بشود برايشان مفيد است. مي خواهند اسلام را در چهارچوب سياستهاي تعيين شده باد بدهند. مي خواهند مادام که جنبش اسلامي بدون فعاليت تروريستي که امينت جامعه را در غرب بهم بزند فعاليت کند و هر دو باهم بخورند با هم سرکوب کنند و تفرقه در بين مردم بوجود بياورند. چه چيزي بهتر از يک اسلام سازمان يافته حاضر يراق در مدرسه و آموزش و پرورش و محل کار و زندگي اجتماعي مي تواند دهها ميليون مهاجر را تحت عنوان اسلام و مسلمان در اروپا سرکوب کند و از انتگره شدن آنها در جامعه جلوگيري کند و يک تفرقه و تنش دائمي بين مردم بر مبناي دين بوجود بياورد؟

 

راديو پرتو: از "تمدن اسلامى" بحث را پى بگيريم· اينها تمدن را مبنا قرار ميدهند تا دو قدم بعد تر به همزيستى برسند· تمدن اسلامى اينها دو وجه عمده دارد· اول، دفاع علنى از بخشهاى زيادى از اسلام و توجيه آن تحت عنوان" فرهنگ مردم"، و دوم القاء وجود ( و يا بهتر است بگويم تراشيدن) استنتاجى دموكراتيك و مدرن از اسلام· سوال من اينست، اينها در راس سياستهاى غرب مشغول چه هستند؟ اين خوش خدمتى عيان براى چى است؟ غولى را ميسازند تا بعدا در شيشه اش كنند؟

اعظم کم گويان: مقوله تمدن مسيحي و تمدن اسلامي هر دو بي معنا و پرت هستند. نه کشورهاي غرب حول مسيحيت صف بندي شده و مدنيت خود را مسيحي مي دانند و نه اسلام يک تمدن است که در کشورهاي شرق و خاورميانه حاکم باشد و نقشي شبيه بطور مثال شبيه امپراطوري عثماني داشته باشد که در محدوده وسيعي در جهان تفوق داشت و تا جنگ جهاني اول مضمحل شد . اختلافات تمدني قالبي براي بروز اختلافات في الحال موجود هستند. "تمدن" و "مقولات تمدني" در تبليغات سياسي براي منافع خاصي نقش دارند. اسلاميت يا مسيحيت و تبيين هاي اسلامي يا تعصبات مسيحي ابزارهاي بسيج اجتماعي در کشمکش بر سر منافع زميني معيني است و خود اصلا بر سر اسلام و مسيحيت يا تمدن اسلامي و مسيحي و تقابل اين دو با هم نيست.

اشاره توني بلر به تفاهم و همزيستي تمدن مسيحي و اسلامي و آنچه که در رسانه هاي غربي طرح مي شود هم بر همين اساس است و بايد آن را در متن کشمکشهاي اجتماعي ديد. توني بلر اولا دارد مي گويد ما به شما راه مي دهيم بشرطي که قابل تفاهم باشيد و در حدودي که ما تعيين مي کنيم بدون نطامي گري و خشونت براي ما د رغرب عمل کنيد. آن را د رقالب تمدني فرموله مي کند. ثانيا مي گويد تمدن اسلامي بايد قابل همزيستي باشد و ثالثا با فرمول تمدن کل مردم منتسب به شرق را که در شرق يا درغرب زندگي مي کنند را در يک بسته بندي تمدن اسلامي مي گذارد تا هر وقت لازم داشت مردم غرب و افکار عمومي را بعنوان بي تمدن و مسلمان عليه آنها بسيج کند. مقولات تمدني در دنياي واقعي و بطور ابزکتيو وجود ندارند اما براي بيان منفعتهاي مادي طرح و استفاده مي شوند.

 

راديو پرتو: اينها از همان ابتدا بچه هاي مردم را بعنوان مسلمان دودستي تحويل اسلاميون مي دهند. دارند غولي را مي سازند. چگونه مي خواهند آن را کنترل کنند؟

اعظم کم گويان: فکر مي کنند مي توانند به اشکال مختلف مانع تروريسم و ابراز وجود نظامي جريانات اسلامي بشوند. اين تناقضي است که بايد به آن جواب بدهند. دولتهاي غربي در غرب سعي مي کنند مانع اسلام بدخيم و تروريسم اسلامي بشوند. در حاليکه در خاورميانه با سياستها و عملکردهايشان در زمينه عراق و فلسطين اسلام سياسي و تروريسم اسلامي که استراتزي اين جريان است را تقويت مي کنند. تروريسم اسلامي منطقه اي عمل نمي کند بلکه بين المللي عمل مي کند و بهمين دليل غرب نمي تواند آن را به خاورميانه و يا دنياي غير غرب محدود کند. اين کوتاه بيني است که فکر مي کنند در خاورميانه تروريسم عمل کند و در غرب مانع آن بشوند و وادارش کنند که اسلحه هايش را بيرون مرزها بگذارد و در کشورهاي اروپايي صرفا مشغول اشاعه اسلام و برپايي مدارس اسلامي و مساجد و ... بشود. اين تناقض در سياستها و روشهاي دول غربي وجود دارد.

راديو پرتو: ۱۱ سپتامبر چه تاثيرى بر اين روند داشته است؟ با اين رويداد، اسلام در مركز سياست و توجه بين المللى قرار گرفت· دنيا را حول، خطر اسلام و ظرفيت هاى كور تروريستى آن تجديد سازمان داد· بنظر منطقى ميايد كه عرصه بايد بر اسلام تنگ تر بشود، چرا برعكس است؟

اعظم کم گويان: در واقعيت مساله پيچيده تر از اينهاست. درست است که اسلام بلافاصله پس از يازده سپتامبر در مرکز توجه بين المللي قرار گرفت و مردم ظرفيتهاي دهشتناک آن را لمس کردند شناختند و وحشت کردند اما عکس العمل مردم نسبت به آن يک عکس العمل هوشيارانه و فعال نبود. مي خواستند مانع بدتر و خراب تر شدن اوضاع بشوند. سعي کردند فقط جلوي اين توحش را بگيرند بدون آنکه با آن دربيقتند. يک افق روشن حاکم نبود. هنوز هم کماکان همينطور است و تغيير چنداني نکرده است.

از طرف ديگر يازده سپتامبر يک حرکت تروريسم اسلامي و يک اپيزود آن بود. يک وجه آن را شما گفتيد که اسلام در مرکز توجه بين المللي قرار گرفت. اما روندهاي ديگري هم در جريان بود و هست که باعث تقويت جريانات اسلامي شد. آمريکا به عراق حمله کرد و تقويت اسلام سياسي يکي از پيامدهاي اصلي آن بود. الان عراق يکي از پايگاههاي تروريسم اسلامي در منطقه و در جهان است. اين جريا ن مي خواهد قدرت را در عراق بدست بگيرد. اسلام سياسي از طريق استراتزي آن که تروريسم اسلامي است براي حفظ موقعيتش در خاورميانه و براي سهيم شدن در قدرت تلاش مي کند. به هر درجه مساله فلسطين در بي آيند گي و بحران بماند و غرب در پشبيباني از اسرائيل به بدتر شدن وضعيت منطقه کمک کند به همان درجه اسلام سياسي از اين وضعيت تغديه مي کند و نيرو مي گيرد و ميداندار مي شود.

اسلام يک پديده در خلا نيست. بدليل تناقضات و بحرانهاي حل نشده در خاورميانه دائما اسلام سياسي تقويت مي شود. غرب با نيروگرفتن اسلام سياسي مخالفت ندارد. غرب خود خالق اين جريان بود. آنها را در افغانستان در مقابل بلوک شرق بوجود آورد. خميني و جمهوري اسلامي را سوار انقلاب ايران کرد. غرب فقط مخالف تروريسم اسلام سياسي در غرب است. از طرف ديگر صف مردم آزاديخواه شفافيت و روشني و جواب تعرضي را ندارد. بستگي به ما در ايران و عراق دارد که چکار کنيم تا معادله را به نفع مردم و آزاديخواهي تغيير بدهيم.

 

راديو پرتو: نمونه ترور فيلم ساز هلندى، سوال ديگرى در همين زمينه را باز ميكند· در هفته اول واكنش اوليه موجى وسيع از انزجار عليه مقصرين و اسلام و ·· بود· اما بتدريج كه دولت خط خود را باز شناخت، چهره هاى پيش كسوت اسلامى تلوزيون و مديا را قرق كردند· طرح ساخت چندين مسجد كه در بايگانى خاك ميخورد سريعا به مرحله اجرا رسيد، مدارس و موسسات اسلامى زير چتر حمايت قرار گرفتند و ···· آيا اين متناقض نيست؟

اعظم کم گويان: نه بنطر من متناقض نيست. آنچه که شما شاهدش بوديد عکس العمل طبيعي مردمي است که از جنايتي نطير سلاخي وان گوگ بدست اسلاميون منزجرند و دهها هزار نفر به خيابانها ريختند و احساساتي انساني را نسبت به اين توحش اسلاميون ابراز کردند. رسانه ها که تابع جو هستند و نان را به نرخ روز مي خورند در همان پريود کوتاه آن انزجار و احساسات انساني را منعکس کردند. اما دولتهاي حاکم بزودي کنترل اوضاع را بدست گرفته و مانع راديکال شدن فضا و مانع خدشه دار شدن اسلام و تعرض به جنبشهاي اسلامي شدند. اينجا هم همان صحنه کشمکش و جدال مردم و آزاديخواهان با کساني که در تعرض و تاخت و تازاسلام و جنبشهاي اسلامي ذينفعند را شاهد هستيم.

 

راديو پرتو: ميخواستم بپرسم، در اين ميان چى نصيب جمعيت پناهنده شده است؟

اعظم کم گويان: راسيسم" بي حقوقي شديدتر و يک وضعيت سياه. قوانين بشدت ضد پناهنده و موقعيت آپارتايد اجتماعي و سرکوب بيشتر. در حاشيه جامعه ماندن و شهروند درجه چندم محسوب شدن و در گتوها زندگي کردن و مانند مجرم محسوب شدن . مادام که تعرض جدي به اين اوضاع نشود و اگر فاکتور مبارزه و تلاش مردم و افکار عمومي مترقي را کنار بگذاريم وضعيت سياهي خواهد بود. دولتهاي غربي مردم و افکار عمومي را با رسانه ها و ابزار ديگر عليه پناهندگان بعنوان مسلمان وحشي و مجرم تحريک مي کنند.

 

راديو پرتو: با اين توصيفات، صف بندى هاى اصلى براي سكولاريسم، براى انسانيت مدرن و بر عليه اسلام سياسى به چه ترتيبى در آمده است؟ شما شاره کرديد که بستگي به اين دارد که ما در ايران و عراق چکار کنيم.

اعظم کم گويان: بنظر من اکثريت وسيعي از مردم در همه جا تشخيص مي دهند و معترضند اما بسياري از ترس اينکه راسيست خوانده نشوند عمدتا خاموشند. رهبر مي خواهند که آنها را به ميدان بياورد. فشار روي مردم زياد است. اما نيروي موجود سکولاريست تاب و توان کافي براي مقابله با اين موج سازمان يافته صنعت مذهب در کشورهاي اروپايي وبه شکست کشاندن سياست دولتهاي غربي در مورد مذهب و جنبشهاي اسلامي را ندارند. چپ موجود در غرب هم اساسا خود هيزم بيار براي آتش اين معرکه اسلامي است و يا در بهترين حالت به جريانات اسلامي بدهکار است.

چپ وسوسياليسمي مانند کمونيسم ما مي تواند و بايد اين تعرض مذهب را عقب بزند و به آن افسار ببندد و راستش اين دو جنبه دارد: يکي مبارزه اي که عليه اسلام سياسي در صحنه جوامع ايران و عراق مي کنيم که بايد منجر به به عقب راندن اسلام سياسي و تغيير در توازن قواي منطقه بشود و وجه ديگر مبارزه ما در غرب است بعنوان شهروند بعنوان مبارز حقوق زن و مدافع ممنوعيت حجاب کودک و طرفدار حقوق جهانشمول انسان و مدافع حقوق پناهندگي و منتقد دين و اسلام و پيشتاز مبارزه براي سکولاريزه کردن جامعه و مذهب زدايي از آن. به اين ترتيب مي توانيم اين نيروي معترض اما عمدتا خاموش در غرب را بسيج کنيم و به ميدان بياوريم.