-- Logo ---->

 

حکومت نظامی غیر رسمی

عباس رضایی

 

"فرمانده بسيج از استقرار نيروهايش در محلات و پايگاهها و شروع گشت های خيابانی در سراسر کشور از آخرين روز هفته بسيج خبر داده و گفته است:"گشت‌هاى بسيج در محله‌ها و كوى و برزن با حضور خود فضا را به گونه‌اى فراهم مي‌كنند كه اتفاقى نيفتد"

این یک اعلام جنگ تمام عیار به مردم است، یک تهدید علیه هرگونه اعتراض در جامعه است .

 اگر در اوایل شروع این مانور مسائل دیگری مانند "کمک به مردم در زمان زلزله و تامین امنیت جامعه" مطرح بود اکنون دیگر همه چیز فرق کرده است. تصاویر منتشر شده از این مانور، نیروهای ضد شورش را نشان می دهد که با کلاه خود و باتوم در مراکز شهر مستقر شده اند.بگفته فرمانده بسیج همانطور که قابل پیشبینی بود، بسیج دیگر قرار نیست این نیروها را به پایگاه های خود برگرداند و از پایان هفته بسیج ، این نیروها در تمام محلات شهرهای بزرگ به گشت زنی خواهند پرداخت.معنی ساده این تصمیمات دولت، یک حکومت نظامی غیر رسمی  است.این یک اعلام جنگ آشکار به مردم است . از این ببعد جلو تجمعات جوانان را در شبها به بهانه تامین امنیت خواهند گرفت، زنان مورد تعرض بیشتر اوباش بسیج قرار خواهند گرفت و جامعه حالت نیمه فوق العاده بخود خواهد گرفت.

تعرض آشکار رژیم به آخرین نشانه های زندگی متمدن در جامعه به اوج خود رسیده است، فضای جامعه به شدت نظامی شده است و رژه نظامیان در پایتخت ایران،  چنگ و دندان نشان دادن رژیم به مردم است.

چرا جمهوری اسلامی در این شرایط دست به این تحرکات زده است؟

موقعیت سیاسی رژیم با اوج گرفتن بحران اقتصادی بشدت شکننده تر شده و جنگ جناح های درونی جمهوری اسلامی وارد مرحله ای تازه شده است .

هر دوجناح در پیشبینی هایشان به این نتیجه رسیده اند که مردم به ادامه این روند فقر و بیکاری اعتراض خواهند کرد و از هم اکنون با اوج گرفتن اعتراضات کارگری نشانه های آن نمایان شده است.

هدف جمهوری اسلامی از کشاندن نیروهای نظامی خود به خیابانها و محلات ارعاب مردم است ، هدف ترساندن مردم از قدرت سرکوب هر گونه اعتراضی است.

اگر تا چند ماه پیش با قیمت سرسام آور نفت میشد در سطحی محدود جوابگوی گرسنگی مردم بود، اگر تا چند ماه پیش به بهانه احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران میشد مردم را سرکوب کرد، اگر تا چند ماه پیش با شعار مرگ بر آمریکا میشد مردم را سرگرم کرد، اکنون دیگر نمی شود.

 نمی شود دیگر با وعده، جوابگوی شکم های گرسنه اکثریت مردم بود، دیگر نمی شود با آزمایش موشکها و سلاح های سنگین مردم را از نگرانی حمله به ایران ترساند. دیگر نمی شود بعد از فرستادن نامه تبریک به رئیس جمهور آمریکا(از ترس فشارهای اقتصادی بیشتر) مردم را با شعار مرگ بر استکبار سرگرم کرد.

اما تاوان این بن بست همه جانبه جمهوری اسلامی را مردم باید بدهند، آیا کارگران و قشر تحت فشار جامعه زیربار این تعرض اشکار خواهند رفت؟

جمهوری اسلامی آخرین سعی خود را خواهد کرد که با هرگونه اعتراضی، به وحشیانه ترین شیوه برخورد کند و حضور نیروهای نظامی در شهرها به همین منظور است .آیا جمهوری اسلامی قدرت سرکوب اعتراضات گسترده مردم را خواهد داشت؟

جواب دو سوال بالا، مسئله ماندن و رفتن جمهوری اسلامی است.

چاره کار اما  اعتراضات پراکنده نیست، چاره کار به تنهایی اعتراضات دانشجویی هم نیست، چاره کار حتی اعتصابات پراکنده کارگران نیست.این اعتراضات  در جامعه وجود دارند و خوب هم هست که مردم با هر درجه از توان در مقابل رژیم مقاومت می کنند. این قانون عمل و عکس العمل است.

اما جواب ابن معضل متحدانه به جنگ رژیم رفتن است،جواب، اعتصابات سازماندهی شده و گسترده کارگری است. جواب به میدان کشیدن پتانسیل اعتراضی هر بخش از جامعه ، زنان ، دانشجویان و جوانان و مردم متنفر از جمهوری اسلامی است و جواب به تعطیلی کشاندن جامعه و خیز برداشتن برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. این امر بدون حزب و بدون سازماندهی حزبی غیر ممکن است. باید دید کارگران جوانان و زنان جامعه ایران حول این ضرورت تاریخی متحد و متشکل میشوند؟

***