ريگا رئوف از فعالين سرشناس جنبش برابرى طلبى زن در عراق و از موسسين رهايى زن را بيشتر بشناسيد!

رهايى زن: اول خودت را معرفى کن، چند سال دارى؟ کجا بدنيا آمدى و اکنون کجا زندگى ميکنى و چند سال هست در اين جنبش فعاليت ميکنى؟ريگا رووف : من ٣٥ ساله هستم، يک پسر ١٠ ساله دارم. در شهر سليمانيه کردستان عراق بدنيا آمده ام. فارغ التحصيل مهندسى معمارى از دانشگاه موصل عراق هستم. در حال حاضر در شهر استکهلم سوئد زندگى ميکنم. دارم حقوق ميخوانم. فعاليتهايم را هم در زمينه احقاق حقوق زن پيگيرانه دنبال ميکنم. من در سال ١٩٩٣ وقتى که با دوستانم سازمان مستقل زنان را در عراق تشکيل داديم، فعاليت گسترده تر و علنى ترم را شروع کردم. راستش وقتى که دانشجو بودم، پروسه بيدارى من شروع شد. با انديشه رهايى بخش کمونيسم که آشنا شدم، حقوق و شان و حرمت زن را بيش از پيش دريافته و ريشه هاى خشونت را درک کردم. اکنون حدود ١١ سال است که من مستمر و پيگير در جهت احقاق حقوق زن فعاليت ميکنم. در اين ١١ سال فعاليتهاى زيادى را انجام داده ام از قبيل ايجاد کردن خانه هاى امن زنان در کردستان عراق، کار تبليغى در راديو، برگزارکردن سمينارهاــ و غيره. به مدت ٤ سال سردبير نشريه برابرى بودم که با زبانهاى کردى و عربى چاپ ميشد و بسيار مورد استقبال زنان در خاورميانه واقع شده بود. تا بحال چند کتاب نوشته ام، يکى در مورد قتلهاى ناموسى در کردستان عراق که به زبانهاى زيادى ترجمه شده است، يکى ديگر در مورد جنبش زنان در کردستان عراق و سومين کتاب من در مورد زندگى شخصى خودم تحت نام زن ٣٠ ساله، پشت ديوار خانواده چه ميگذرد، ميباشد. ما در کردستان عراق به دستاوردهاى زيادى دست يافتيم، از آن جمله، جنبش ما بعد از ١٠ سال کار توانست قانون قتل ناموسى را به نفع زنان تغيير دهد. من هم يکى از کسانى بودم که در اين کار، در تثبيت اين دستاورد نقش داشتم.

رهايى زن: ميتوانى مختصرا بگويى بر اين زن ٣٠ ساله در پشت ديوارهاى خانواده چه گذشته است؟

ريگا رئوف: بر زندگى من هم مثل ميليونها زن، خشونت رفته است. من از بچگى "زن شدم"! يعنى متوجه اختلاف جنسيتى شدم. تفاوت ميان خودم با بردارم. سال ٩٢ ازدواج کردم. به خيال اينکه همسرم فهميده و انسانى راجع به حقوق زن مى انديشد. وقتى فعاليت سياسى را شروع کردم از سوى خانواده ام تهديد به مرگ شدم. شوهرم با وجود ادعاى آزاديخواهى عملا و علنا طرف خانواده ام را گرفت. اطرافيانم به جاى حمايت بى قيد و شرط از من، جملگى مرا دعوت به کوتاه آمدن ميکردند. من کوتاه نيامدم. جدا شدم. طلاق من هم مثل همه زنان بدون دردسر نبود. ٦ سال نبرد درونى من با خودم طول کشيد. با تهديد و جنگ و جدال مواجه بودم. بالاخره خودم را رها کردم.

رهايى زن: به نظر ميرسد که قتل ناموسى در شمال عراق يکى از مهمترين مسائل و مصائب دامنگير جامعه است، گفتى که "قانون قتل ناموسى" را تغيير داديد، اين قانون چه بود؟

اينکه مرد حق دارد زن را به جرم "زنا" بکشد. اين تغيير يافت به اينکه "قتل ناموسى" هم در رديف جرمهاى جنايى قرار گرفت. در شمال عراق و هم اکنون در سراسر عراق مسئله قتل ناموسى، يک نماد آشکار نسل کشى زنان است. جالب است که در عراق، بالارفتن آمار قتلهاى ناموسى ارتباط مستقيمى با عروج جريانات اسلامى دارد. ٧ سال پيش آمار داشتيم که تقريبا هر ٢٤ ساعت يک زن کشته ميشود. امروز اين آمار چند برابر شده است. هفته گذشته در شهر موصل ١٠ زن به دست اسلاميها کشته شده اند.

رهايى زن: چه دليلى باعث شد که تو به مبارزه براى حقوق زن پيوستى؟

ريگا رئوف: دليل پيوستن من به مبارزه براى حقوق زن اين بود که من مثل هر زن ديگرى در جامعه مردسالار و ضد زن تحت ستم بودم، زندگى شخصى خودم يک مثال زنده بود که زنان در جوامع اسلام زده چطور زندگى ميکنند و اينکه چه بايد کرد سئوال هميشگى ام بود. من به اين جنبش پيوستم تا اول خودم را بعنوان يک زن آزاد و رها کنم و از همه قيد و بندهاى کهنه و عقبمانده خلاص شوم و بعدا بتوانم براى حقوق برابر براى زن در جامعه مبارزه و تلاش کنم.

رهايى زن: چه احساسى دارى از اينکه فعالين سرشناس جنبش آزاديخواهى زن از دو کشور دور هم جمع شدند و رهايى زن را ايجاد کردند؟

ريگا رئوف: ما فعالين هر دو کشور عراق و ايران مشکلات مشترک داريم، زندگى همه ما تقريبا مثل هم بوده است با کمى تفاوت، و دشمنمان هم مشترک است که نظام نابرابر سرمايه دارى، اسلام و قوانين ارتجاع و ضد زن است، به يک معنى همديگر را درک ميکنيم پس ميشد و بايد کار مشترک و سازمان مشترک داشته باشيم. به اين معنى احساس شادى و در عين حال غرور ميکنم که ما و جنبش ما اين مرز بندى را شکست ـ

رهايى زن: چه برنامه هايى براى فعاليت خودت در دست دارى؟

ريگا رئوف : در اين ٣ سال گذشته در سوئد کارهاى را انجام داده ام از قبيل کار در راديو، سمينار و سخنرانى، ظاهر شدن در ميديا، نوشتن مقالات ـــ و غيره حالا هم همه اين کارها را ادامه ميدهم ولى ميخواهم که کار بيشتر و تنگاتنگ با سازمان رهايى زن داشته باشم به اميد اينکه بتوانيم با هم و در کنار هم کارهاى بزرگتر و مهمترى انجام دهيم. به نظر من اين سازمان آن ظرفيت را دارد.